نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشگاه الزهرا
2 کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه الزهرا
چکیده
کلیدواژهها
نماد اخلاق اجتماعی نهج البلاغه و صحیفه امام
با رویکرد بینامتنی
فتحیه فتاحی زاده[1]
فرشته سقا[2]
چکیده: اخلاق اجتماعی کارگزاران موضوعی است که در نهج البلاغه وآثار متأثِّر از آن، بسیار به آن پرداخته شده؛ از میان آثار متأثِّر متأخِّر،کتاب صحیفه امام سفارشهایی را از امام خمینی در موضوع اخلاق اجتماعی دولتمردان در بردارد. بینامتنیت، روش مطالعاتی جدیدی در علوم انسانی است که متنها را در یک شبکه ارتباط معنایی نسبت به هم قرار میدهد بهطوری که هر متن از یک سو برگرفته از متون قبل از خود است و از سوی دیگر در متون پسین نیز خود را باز میتاباند. بررسی سیر تکاملی این روش به نظریة بینامتنیت عربی-فارسی میانجامد که در آن روابط بین متن حاضر و متن غایب در سه دستة کلی روابط تعمدی-آشکار، تعمدی-پنهان و ضمنی قرار میگیرند که در گونههای فرعیتر بلاغی مانند اقتباس، حل، ترجمه، تلمیح ، الهام و...نیز قابل تقسیماند. این پژوهش بر آن است که بینامتنیت عربی-فارسی نهج البلاغه را در مجموعة صحیفه امام در موضوع اخلاق اجتماعی کارگزاران بررسی نماید. با تأمّل در خوانش دو متن، بیشترین فراوانی به روابط بینامتنی تعمدی-آشکار از گونه حل و سپس به روابط ضمنی از گونة تلمیح تعلق پیدا میکند.
کلیدواژهها: اخلاق اجتماعی، کارگزاران، نهجالبلاغه، صحیفه امام، بینامتنیت، تضمین، ضمنی.
1) بیان مسأله
نهج البلاغه دومین متن اصیل اسلامی بعد از قرآن کریم، مأخَذ و ملهَم بسیاری از اندیشمندان اسلامی در طول تاریخ بوده است. یکی از موضوعات مهم اجتماعی که به طور ویژه مورد توجه و تأکید در نهج البلاغه بوده، اخلاق اجتماعی کارگزاران است. علی(ع) در هنگام نصب والیان، فرماندهان و مأموران جمع مالیات نکات فراوانی در حوزة اخلاق اجتماعی جهت اصلاح امور مسلمانان و پیاده شدن هرچه بهتر قوانین اسلامی در جامعه مطرح میکند.
امام خمینی به عنوان اندیشمندی بزرگ و متخلِّق به اخلاق علوی، بعد از انقلاب اسلامی در ایران تلاش کرد تا در کنار حفظ و کنترل کشور، قدمی بس فراتر بردارد و با توجه به آموزههای اسلامی راهی به سوی تکامل درونی نظام بازگشاید تا از طریق آن، هم زمامداران راه سعادت طی کنند و هم جامعه به سوی سعادت و کمال هدایت شود. ایشان خطاب به دولتمردان نظام، توصیههای اخلاقی فراوانی ارائه کرده که در مجموعة صحیفه امام وی باقی مانده است. بنابراین صحیفه امام از متون تأثیرپذیر از متن نهج البلاغه به خصوص در این موضوع به شمار میرود. امام خمینی در طرح مبانی اخلاق اجتماعی دولتمردان، گاه به طور مستقیم علی(ع) را الگو و مقتدای خود معرفی کرده تا جایی که نمایی که از آینده انقلاب اسلامی ایران در ذهنها به تصویر میکشد الگویی برگرفته از حکومت عدل علی(ع) است «...باید حکومت اسلامی مثل حکومت علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ باشد. مردمی که در این حکومت زندگی میکنند همه اسلامی باشند....» (امام 1385 ج 8: 257) و گاه به طور غیر مستقیم از متن پنهان نهج البلاغه در آثار خود بهره برده است.
بینامتنیت، روشی جدید برای خوانش متون است مهم ترین هدفی که بینامتنیت دارد کشف نشانههای متون دیگر بر یک متن است چرا که بینامتنیت به مطالعه روابطی میپردازد که بین متون وجود دارد و این روابط تأثیر دقیق متن جدید را از متون دیگر باز مینمایاند و خواننده را در درک عمیقتر و فهم بهتر یک متن یاری میرساند. در نظریة بینامتنیت فارسی-عربی این روابط در قالب اصطلاحاتی چون بینامتنیت تعمدی-آشکار، تعمدی-پنهان و ضمنی دسته بندی میشوند. به نظر میرسد که زمینههای کشف روابط بینامتنی در دو متن نهجالبلاغه (متن اسلامی-کهن- عربی) و صحیفه امام (متنی اسلامی- معاصر- فارسی) مشهود است.
ضرورت بحث: تطبیق صحیفه امام با نهج البلاغه در موضوع اخلاق اجتماعی کارگزاران به طور متمرکز و روشمند انجام نگرفته این تحقیق در نظر دارد که با روش جدید بینامتنیت این دو متن را با هم به مقایسه بگذارد و به بررسی علمی بینامتنیت بین این دو متن بپردازد.
از میان روابط سه گانه بینامتنیت«تعمدی-آشکار، تعمدی-پنهان و ضمنی»، بین متون نهج البلاغه به عنوان متن پیشین و متن صحیفه امام به عنوان متن حاضر در موضوع اخلاقی اجتماعی کارگزاران، کدام نوع بیشترین فراوانی را دارد؟ روابط بینامتنیت بین متون نهج البلاغه با صحیفه امام اغلب از نوع تعمدی-آشکار و گاهی هم از نوع ضمنی است.
2)پیشینه تحقیق
در موضوع مبانی اخلاق اجتماعی کارگزاران از دیدگاه نهج البلاغه، مقاله «اخلاق سیاسی-اجتماعی کارگزاران در نهج البلاغه» به قلم خدیجه احمد مهرابی و نیز مقاله محمد دشتی با عنوان «اخلاق و نظم اجتماعی، سیاسی از دیدگاه نهج البلاغه» و نیز مقاله «بسترهای اخلاق اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه» نوشته حسین علی مصدقیان از پیشینههای این پژوهش محسوب میشود که به بررسی ویژگیهای سیاسی کارگزاران در جامعه علوی پرداختهاند. دیدگاه امام خمینی در این موضوع را میتوان در کتاب اصول اخلاق اجتماعی اسلام از منظر امام خمینی نوشته ابوالفضل هدایتی و کتاب اخلاق مسئولان نظام اسلامی نوشته علی اکبر ذاکری دریافت نمود که در بعضی موارد در کنار نظرات امام خمینی به بیاناتی از معصومان ـ سلام الله علیهم ـ نیز استناد کرده است اما در میان کتابها و مقالات نامبرده هیچکدام به مقایسه و تطبیق این اصول و مبانی در دو متن با روش بینامتنیت نپرداختهاند.
اما از جهت روش تحقیق، مقاله «بررسی تطبیقی محورهای سه گانه بینامتنیت ژنت و بخشهایی از نظریه بلاغت اسلامی» نوشته علی صباغی الگوی پژوهش حاضر محسوب میشود این مقاله پلی در مباحث بینامتنیت وبلاغت اسلامی به زبان فارسی برقرار کرده و به هم پوشانی این دو مبحث پرداخته که به نوعی گام اولیه بومی سازی این نظریه در ادبیات فارسی و عربی به شمار میرود.
پژوهش حاضر در نظر دارد که به مقایسه و تطبیق نهج البلاغه به عنوان یک متن پسین و صحیفه امام به عنوان متن حاضر در موضوع اخلاق اجتماعی کارگزاران پرداخته و روابط بینامتنی این دو اثر را کشف کند.
3)روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش بر اساس نظریه بینامتنیت است که چندی است موضوع مشترک پژوهشگران در سه حوزه ادبیات غرب سپس عرب و در نهایت، فارسی واقع شده است. برای تبیین روش تحقیق پژوهش حاضر لازم است که به طور مختصر به تاریخچه و سیر تکاملی این نظریه علمی بپردازیم.
اصطلاح «بینامتنیت[3]» توسط ژولیا کریستوا[4] همزمان با ظهور پساساختارگرایی در فرانسه در دهه شصت مطرح گشت. موفقیت او نتیجه مطالعات وی بر موضوع گفتگومندی و چند صدایی میکاییل باختین[5] بود (رک: آلن 1380: 46). در نظریة بینامتنیت، کریستوا هر متنی را به منزلة جذب و دگرگون سازی متون دیگر قرار میدهد به گونهای که متون همواره در حال تولید هستند در واقع از این منظر مؤلفان، متون خود را به یاری اذهان خود نمیآفرینند بلکه آنها را بر اساس متون از پیش موجود تدوین میکنند. به همین دلیل است که کریستوا گاهی از تعبیر«جایگشت» برای بیان بینامتنیت استفاده میکند (ر.ک آلن 1380 :53).
در پژوهشهای ساختارگرایانه، به هر پیکرة مطالعاتی به ویژه در علوم انسانی، متن تلقی میشود (نامور مطلق 1388: 78) اصطلاح مناسبات بینامتنی نخستین بار توسط صورت گرایان روسی مطرح شد آنها در بین تمام تأثیر پذیریهای هنری (شعر، گفته، ترانه، نمایش یا حتی فیلم)، تأثیری که متن ادبی را از متون دیگر متمایز میسازد مهمترین تأثیر برمیشمردند (ساسانی 1383: 173) پساساختارگرایان تحولی در معنای متن پدیدآوردند و آن را در تقابل با تصورات سنتی قراردادند تصوراتی که متن اثر را بسته و مقید به لفظ؛ و مدلول را قطعی و تک سویه میپنداشت (رک :آلن 1380: 48) بارت[6] متن را دو نوع تقسیم کرد. متن خوانا یا هم سازه و متن نویسا یا ناهم سازه. متن خوانا یا هم سازه که در آن مؤلف با نهادینه کردن معنا در ساختار متن به عنوان عنصر اصلی و فعال محسوب میشود و متن نویسا یا ناهم سازه که با طرح فرآیند تکثر و تعیین ناپذیری زبان، خواننده به عنوان عنصری فعال به خوانش متن و تولید معنای جدید میپردازد (مکاریک 1385: 276).
به این ترتیب دو نوع تعریف از بینامتینت وجود خواهد داشت: تعریفی بر اساس نظر کریستوا و باخیتن از بینامتنیت، که برمبنای تکثّر و عدم قطعیت معنا، این نکته را بیان میکند که متون همگی به طور بالقوه متکثّر، بازگشت پذیر، در معرض پیش پنداشتهای خاص خواننده، فاقد مرزهای روشن و تعریف شده، و همواره درگیر بیان یا سرکوب آواهای مکالمهای موجود در جامعهاند (آلن 1380: 297) . و تعریفی از بینامتنیت که مبنای مقاله حاضر است و ژنت[7] که از ساختگرایانی است که مخالف با تکثر معنا و چند آوایی است آن را در مفهومی متفاوت با کریستوا بیان میکند. او به صراحت به مطالعة روابط تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بین متون پرداخته و بینامتنیت را این طور تعریف میکند: «مناسبات هم حضوری میان دو متن یا بین چندین متن» سپس آن را به حضور بالفعل یک متن در متن دیگر تعبیر میکند به عبارت سادهتر بینامتنیت ژنت به موضوعات منقول، انتحال وتلمیح فرو کاسته شده است (آلن 1380: 146). در دیدگاه ژنت، متنها در شبکهای از روابط قرار میگیرند که کشف کردن یک متن و کشف معنا یا معانی آن در گرو رد یابی کردن روابط بینامتنی است هرگاه بخشی از یک متن (متن1) در متن دیگری (متن 2) حضور داشته باشد، متن 1 تفسیر متن 2 نیست بلکه بینامتن است (رک: آلن 1380: 154) بر این اساس کل ادبیات دارای الگوهای عامی هستند که فقط روساخت آنها تغییر میکند اما زیر ساختهای ثابت دارد و قابلیت بررسی ارجاعات بینامتنی وجود دارد.
در تبیینی بهتر، بینامتنیت طبق نظر ام. اچ. ایبرمز از طریق موارد زیر صورت میگیرد: «نقل قولهای صریح و ناصریح، تکرار و تغییر ویژگیهای شکلی و مضمونی، یا صرفاً از طریق مشارکت ناگریز در استفاده از گنجینة سنتها در قواعد زبانی و ادبی و روندهایی که از پیش همواره موجودند و نظام نوشتههایی که ما در آنها متولد میشویم تشکیل میشود» (ایبرمز 2008: 447) برخی از اندیشمندان معاصر فارسی، معتقدند که تفکر ارجاعات بینامتنی .... در مطالعات نقد ادبی و زبانی خودمان با نامها و مفهومهای متفاوت وجود دارد: تلمیح، انتحال، شأن نزول، اسباب نزول، مقام، مقال، شیوة روایت تودرتو یا متن در متن شرقی؛ نقش احادیث، روایات، اخبار، نصرانیات و اسرائیلیات و غیره (ساسانی 1383 :172) .
آنچه مسلم است وجود مباحث اقتباس[8]، تلمیح[9]، تضمین[10]، سرقتهای ادبی و .... در بلاغت اسلامی، پیشینهای به قدمت این علم به بینامتنیت بخشیده و این باور را که ریشههای این علم را میتوان در این حوزة دیرینه جستجو کرد تقویت میکند (رک: هاشمی 1410 :413-412).
ناقدان عرب تقسیم بندیهای متنوعی از بینامتنیت (التناص) را مطرح کردهاند از آن جمله دستهبندیهایی بر مبنای نظر ژنت است که تناص را به آگاهانه و ناخودآگاه تقسیم میکند در شکل آگاهانه نویسنده به شکلی واضح و مشخص از متن دیگری در متن خود استفاده میکند. و در شکل ناخودآگاه از اینکه متن دیگری یا جزئی از آن یا خصوصیتی از آن را در متن خود استفاده کرده است ناآگاه است (میرزایی و واحدی 1388 :25). به عبارت بهتر، ژنت بینامتنیت را به سه دستة، صریح-اعلام شده، غیر صریح-پنهان شده و ضمنی تقسیم میکند در بینامتنیت صریح- اعلام شده مؤلف متن دوم در نظر ندارد مرجع متن خود، یعنی متن اول را پنهان کند به همین دلیل به نوعی میتوان حضور متن دیگری را در آن مشاهده کرد؛ مانند: نقل قولها بینامتنیت غیر صریح- پنهان شده که مؤلف میکوشد تا مرجع بینامتن خود را پنهان کند که نمونة سرقت ادبی است و در بینامتنیت ضمنی مؤلف قصد پنهان کاری متن خود را ندارد به همین دلیل نشانههایی را به کار میبرد که با آنها میتوان بینامتن را تشخیص داد و حتی مرجع را شناخت. مانند کنایات، اشارات، تلمیحات و... (نامور مطلق 1386 :87) امروزه گاه بهدلیل بازخورد منفی به کار بردن متون عربی و دینی که دچار اشباع کاذب در ذهن جامعه شده است، نه از حیث سرقت ادبی بلکه از حیث تلقین غیر مستقیم حقایق دینی، بینامتنیت پنهان شده بهکار میرود.
بینامتنیت در ادبیات فارسی نیز به دلیل منابع بلاغی مشترک با ادبیات عرب از دیرباز رایج بوده است البته بحث از اصطلاحات بلاغت اسلامی که گونههایی از مناسبات بینامتنیاند تاکنون به صورت نظاممند و منتقدانه مطرح نشدهاند. نظریه «بینامتنیت عربی- فارسی» با الگوگیری از ژنت، از سه گونه پیوند بینامتنی آشکار، پنهان و ضمنی[11]سخن گفته که قابل تطابق با بخشهایی از بلاغت اسلامی است. هم پوشانی انواع بینامتنیت با مباحث بلاغی به طور خلاصه به شکل زیر است:
هم پوشانی بینامتنیت تعمدی-آشکار با تضمین و انواع آن:
در این گونه از پیوند بینامتنی هنرمند متأخر تمام یا بخشی از متن هنرمند گذشته یا معاصر خود را در کلام خود میگنجاند. در بلاغت اسلامی این نوع بینامتنیت را با عنوان تضمین و گونههای فرعی آن تعریف کردهاند. اگر تضمین را گنجاندن کلام دیگری، اعم از آیه، حدیث، شعر، مثل و ... میان سخن خویش تعریف کنیم، میتوانیم انواع آن را به صورت مشخص مدون نماییم و آنها را از گنجاندن یک نشانة زبانی تا بخشی از گفتار یا تمام گفتار دیگری ، به صورت منسجم یا پریشان، تعیین و تحدید نماییم.
نوع بینامتنیت |
تعمدی-آشکار یا تضمین |
رابطه |
گونههای فرعی تضمین: 1) اقتباس؛ 2)حل[12]؛ 3) ترجمة آیه یا حدیث[13] 4) الحاق؛ 5) تولید[14]؛ 6) حسن اتباع[15].... |
هم پوشانی بینامتنیت پنهان- تمعدی با سرقتهای ادبی:
در این گونه از بینامتنیت هنرمند پیوند میان متن خود با متن پیشین را به عمد پنهان میکند. انواع سرقتهای ادبی که بیشتر در پایان منابع بلاغت اسلامی فصلی جداگانه به آن اختصاص داده شده، نمونه بارز این گونه از پیوندهای بینامتنی است.
نوع بینامتنیت |
پنهان-تعمدی یا سرقتهای ادبی |
رابطه |
الف) آشکار: 1. نسخ و انتحال؛ 2. اغراه و مسخ؛ 3. المام و سلخ. ب) سرقت پنهان: 1. تشابه؛ 2. نقل؛ 3.اشمل؛ 4.قلب ... |
هم پوشانی بینامتنیت ضمنی با آرایههای ادبی:
در این نوع بینامتنیت پیوند میان متن حاضر و متن پیشین به تمامی آشکار نیست و هنرمند نیز قصد پنهانکاری عمدی ندارد، بلکه به تناسب محتوا و موضوع و تداعی و نبوغ هنری خود، ناخودآگاه، به پشتوانة فرهنگی خویش رجوع میکند و بخشی از آن را باز آفرینی میکند. مثلاً گنجاندن یک نشانة قرآنی یا حدیث در متن شعر یا نثر نوعی بینامتنی برون فرهنگی پدید میآورد.
نوع بنیامتنیت |
ضمنی |
رابطه |
آرایة ادبی متأثر از متون پیشین: 1.تلمیح؛ 2.ارسال المثل؛ 3. تصویرآفرینی الهامی. انواع تأثیرپذیری نشانهای: 1. وامگیری؛ 2.ترجمه؛ 3.اقتباس؛ 4.الهامگیری و بازآفرینی[16] |
(صباغی 1391 :68-65).
روشی که در تحقیق حاضر مورد استفاده قرار گرفته تبیین نوع کاربرد بینامتنیت و روابط بلاغی بر اساس نظریه بینامتنیت (عربی-فارسی) است.
4)ادبیات تحقیق
اخلاق از ریشه خُلق یا خَلق است. علمای اخلاق، خُلق را ملکة نفسانی میدانند که مقتضی است افعال و رفتار آدمی به آسانی و بدون فکر از او صادر شود (رک: نراقی بیتا ج 1: 55).
امام خمینی درباره اخلاق میگوید:
بدان که «خُلق» عبارت از حالتی است در نفس که انسان را دعوت به عمل میکند بدون روّیه و فکر. مثلا ً، کسی که دارای خُلق «سخاوت» است، آن خُلق او را وادار به جود و انفاق کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و مرجحاتی فکر کند؛ گویی یکی از افعال طبیعیة اوست... (امام خمینی 1381 :510 ) .
ایشان در جایی دیگر اساس اخلاق را اخلاق اجتماعی معرفی میکنند:
اسلام، احکام اخلاقی اش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است. اگر مؤمنین، طوایف مختلفهای که در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پیغمبراسلام هستنند، اینها با هم برادر باشند، همان طوری که برادر با برادر نظر محبت دارد، همة قشرها با هم نظر محبت داشته باشند، این علاوه براینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد یک حکم بزرگ اجتماعی است و نتایج بزرگ اجتماعی دارد (امام خمینی 1385 ج13: 131ـ130).
منظور از کارگزاران افرادی هستند که از سوی حاکم جامعه اسلامی به ادارة بخشی از امور جامعه منصوب و مأمور میشوند. این مأموریت میتواند شامل سطحی کلان مثل ولایت و حاکمیت منطقهای از جامعه اسلامی باشد و یا در سطوحی پایینتر همچون فرماندهی جنگ، قضاوت، جمعآوری مالیات و... اجرا شود. همچنین واژه کارگزار را میتوان مترادف با کارمند دولت دانست که از سوی مسئولان حکومت یا نمایندگان آن برگزیده میشود.
اخلاق کارگزاران عبارتاست از مجموعه رفتارها و ملکات نفسانی انسان، از آن جهت که مدیریت جمعی از انسانها را برای نیل به اهداف خاص عهده دار است (میرتاج الدینی 1376: 29). هر فرد کارگزار که در بخشی از دستگاههای حکومتی مشغول به کار است معمولاً با چهار گروه در ارتباط است که عبارتند از مافوق، همکار، زیر دست و مردم. بنابراین در بررسی رفتارها و ویژگیهای اخلاقی کارگزار لازم است که روابط وی با هریک از گروهها لحاظ شود.
5)محورهای بینامتنیت نهج البلاغه با صحیفه امام در موضوع اخلاق اجتماعی کارگزاران
در موضوع اخلاقی اجتماعی در دو متن مورد نظر، صفات و ویژگیهای فراوانی برای کارگزار وجود دارد اما مواردی در پژوهش مورد مداقّه قرار گرفته که قابلیت بررسی روابط بینامتنی را داشتهاند که البته در چهار محور زیر به آنها پرداخته میشود:
اخلاق کارگزاران در ارتباط با مافوق؛
اخلاق کارگزاران در ارتباط با همکار؛
اخلاق کارگزاران در ارتباط با زیر دست؛
اخلاق کارگزاران در ارتباط با مردم (میرتاج الدینی 1376: 90).
1-5) اخلاق کارگزارن در ارتباط با مافوق
1-1-5) پرهیز از تملّق
متن حاضر:
مقام خطیر است و خطر بزرگ، به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همة دستاندرکاران ـ به ویژه رئیس جمهور باید از چاپلوسان دغلباز و زبانبازان حیلهگر بر حذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقهدار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است، انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان، خود را با ظاهری آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامی صدمه زنند (امام خمینی1385 ج 19: 370).
متن غایب: «إِیَّاکَ وَ الْمَلَقَ فَإِنَّ الْمَلَقَ لَیْسَ مِنْ خَلَائِقِ الْإِیمَان» (تمیمی آمدی 1366: 215) بر تو باد به دوری از چاپلوسی و تملّق گویی زیرا که روشهای مردم با ایمان تملّق گویی نیست.
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
ترجمه: جمله «همه...باید از چاپلوسان .....برحذر باشند.» ترجمه عبارت «إیا ک والملق» است. |
2-1-5) اطاعت از بالادستیها
متن حاضر:
باید ارتش با کمال قدرت کار بکند، و تمام قوایی که در تحت نظم هستند، و درجه دارها یا افسرهای بالا هستند، یا فرمانده هستند، اینها باید اطاعت بکنند. امروز اطاعت از بالا دستها یک امر شرعی است (امام خمینی 1385 ج 13: 58).
متن غایب:
«وَ اِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ، وَلکِنَّهُ فى عُنُقِکَ اَمانَةٌ، وَ اَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ. لَیْسَ لَکَ اَنْ تَفْتاتَ فى رَعِیَّة، وَ لا تُخاطِرَ اِلّا بِوَثیقَة. وَ فى یَدَیْکَ مالٌ مِنْ مالِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ اَنْتَ مِنْ خُزّانِهِ حَتّى تُسَلِّمَهُ اِلَىَّ، وَ لَعَلِّى اَنْ لا اَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ وَالسَّلامُ» (نهج البلاغه 1380 نامه 5: 274) به اشعث بن قیس، عامل خود در آذربایجان نوشته است : «کاری که به عهدة توست نانخورش تو نیست بلکه بر گردنت امانتی است. آن که تو را بدان کار گمارده، نگهبانی امانت را به عهدهات گذارده. تو را نرسد که آنچه خواهی به رعیت فرمایی، و بیدستوری به کاری دشوار درآیی. در دست تو مالی از مالهای خداست عزّوجلّ، و تو آن را خزانه داری تا آن را به من بسپاری. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم، والسلام».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
ترجمه معنوی: جمله «اطاعت از بالا دستیها یک امر شرعی است» از عبارت « اَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ» گرفته شده است. |
3-1-5) نُصح
امام خمینی که نصیحت و انتقاد بجا و سازنده را از عوامل رشد جامعه میداند و همة اقشار مردم را به انجام آن دعوت میکند (رک: امام خمینی 1385: ج 21: 176، ج 4: 159) در جایی خطاب به روحانیون که خود یکی از کارگزاران در جامعه اسلامی به شمار میروند میگوید:
روحانیت، با هر فشار و مضیقه و اهانتی که دولت بر آن وارد کرده و درصدد وارد کردن است، تکلیف دینی و وجدانی خود را در این تشخیص داده که مصالح و مفاسد را به دولتها و به جامعة مسلمین گوشزد کند؛ و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیای امور خودداری نکند (امام خمینی 1385 ج 1: 148).
متن غایب: «فَوَلِّ مِن جُنُودِکَ أنصَحَهُم فی نَفسِکَ لِلّه وَ لِرَسولِه وَ لِإمامِکَ.» و در ادامه همین نامه آمده است: «ثُمَّ لیَکُن آثَرُهُم عِندَکَ أقوَلَهُم بِمُرِّالحَقِّ لَکَ.» (نهج البلاغه 1380 نامه 53: 328، 330) «پس از سپاهیان خود کسی را بگمار که خیرخواهی وی برای خدا و رسول او و امام خود بیشتر دانی و آن کس را به دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
در بند اول:حل: امام خمینی خطاب به روحاینت دارد که «از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیای امور خودداری نکنند» که از عبارت «فَوَلِّ مِن جُنُودِکَ أنصَحَهُم فی نَفسِکَ» گرفته شده. در بند دوم :تولید: عبارت «انتقاد بجا و سازنده» و نیز عبارت «ارزیابی و انتقاد عمومی» از عبارت «ثُمَّ لیَکُن آثَرُهُم عِندَکَ أقوَلَهُم بِمُرِّالحَقِّ لَکَ» اقتباس شده است. |
2-5) اخلاق اجتماعی کارگزاران در ارتباط با همکار
1-2 -5) مشورت
امام خمینی در وصف جامع الجهات بودن علی(ع) به مواردی اشاره میکند: «در جهت عبادت او، در جهت معارف او، که اینها را نمیتوانیم حالا ما همهاش را ذکر کنیم... در مسئلة جنگ ... بعد از رسول خدا مشاور جنگی بوده است...» (امام خمینی 1385 ج 20: 22).
نوع بینامتنیت |
ضمنی |
رابطه |
تلمیح: در بیانات امام خمینی که درباره جامع الجهات بودن علی(ع) است با عبارت «بعد از رسول خدا مشاور جنگی بودهاند» به طور ضمنی اشاره میکند به ماجرای مشورت عمربن خطاب در زمان خلافتش با علی در موضوع شرکت عمردر جنگ ایران و روم (رک: ابوحامد 1337 ج9: 95). |
2-2-5) همکاری
متن حاضر:
از اول ظهور اسلام، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بودهاند؛ حتى براى حفظ دین از حق خود مىگذشتند. امیرالمؤمنین- علیه السلام- با خلفاء همکارى مىکردند، چون ظاهراً مطابق دستور دین عمل مىنمودند و تشنجى در کار نبود، تا موقعى که معاویه روى کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود (امام خمینی 1385 ج 1: 113) .
نوع بینامتنیت |
ضمنی |
رابطه |
تلمیح: در سخنان امام خمینی به داستان همکاری علی(ع) در خطبه سوم اشاره شده که در آن ضمن بیان شرایط سخت و حساسی که در دوران ابوبکر خصوصاً عمر وجود داشت (فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَم..) امام برای برطرف شدن بیثباتی و عدم تعادل، که بین مردم ایجاد شده بود به همکاری با آنها پرداخت (رک: ابو حامد 1337 ج 1: 162). |
3-2-5) امر به معروف و نهی از منکر
البته این خصیصه در همة ردههای اجتماعی کاربرد دارد و از نگاه امام خمینی یک واجب کفایی است. اما به نظر میرسد که کارا ترین امر به معروف و نهی از منکر در میان همکارانی است که با انسان بیشترین ارتباط را دارند. در بخشی از سخنرانی ایشان در جمع استانداران بیان میدارند:
متن حاضر:
شماها که در شهرستانها هستید، در استانها هستید، باید کوشش کنید که این استانى که هستید، آنجا را درستش کنید، ....... باید هر کسى مثلًا، یک کسى که یک اختلافاتى در داخل خانة خودش هست، .... باید تمام همّش را صرف بکند که این اختلاف خانهاش را بردارد و بعد اگر دید که یک جاى دیگر هم خرابکارى هست، خوب کار صحیحى است برود آنجا هم امر به معروف کند. شما آقایان استاندارها .... تمام توجهتان را هم متوجه به آن بکنید که اولًا خود استاندارى چه اشخاصى در آن هستند، اشخاص همه اشخاص صحیحند یا غیر صحیح، خوب شما خودتان مىتوانید آن اشخاص را تغییر بدهید (امام خمینی 1385 ج 12: 414).
متن غایب: «الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ ، وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ» (نهج البلاغه کلمات قصار 252: 402) امر به معروف را برای اصلاح کار همگان، و نهی از منکر را برای بازداشتن بیخردان. «ائْتَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ أْمُرُوا بِهِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ انْهَوْا عَنْه» (تمیمی آمدی 1366: 334). «هم خود به کارهای نیک بپردازید و هم دیگران را به آن فرمان دهید و از کارهای زشت دوری کنید و دیگران را هم از آن بازدارید».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
حل: امام خمینی در عبارت «این استانی که در آن هستید را درستش کنید» نقطه آغازین امر به معروف و نهی از منکر را بعد از شخص، در میان همکاران (در اینجا استانداری) میداند. این برداشت را میتوان از بیانات علی(ع) نیز به دست آورد. «ائْتَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ أْمُرُوا بِهِ» |
3-5) اخلاق اجتماعی کارگزاران در ارتباط با زیر دستان
1-3-5) عدالت ورزی
متن حاضر:
همین [دورة] پنج ساله و شش ساله، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند؛ جشن براى عدالت، جشن براى بسط عدالت، جشن براى حکومتى که اگر چنانچه در یک طرف از مملکتش، در یک جاى از مملکتش، براى یک معاهد ـ یک زن معاهد ـ یک زحمت پیش بیاید، یک خلخال از پاى او درآورند، حضرت، این حاکم، این رئیس ملت، آرزوى مرگ بکند، که مرگ براى من- مثلًا- بالاتر از این است که در مملکت من یک نفر زنى که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند. این حکومت حکومتى است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگوارى بنشینند (امام خمینی 1385 ج 2: 360).
نوع بینامتینت |
ضمنی |
رابطه |
تلمیح: امام خمینی در عبارت «در مملکت من یک نفر زنى که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند» اشاره به داستان خلخال در نهج البلاغه میکند و به طور صریح بیان میدارد که این داستان را از متن نهج البلاغه اقتباس کرده است. ( لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَة...) (رک: امام خمینی 1385 ج 2: 360؛ نهجالبلاغه 1380 خطبه 27: 27). |
2-3-5) عفو فریب خوردگان، شدت عمل با سرکردگان شرارت
امام خمینی با الگو قرار دادن امیرالمؤمنین به طور تلمیحی در مورد عفو و انتقام میگوید:
مولای ما، امیرالمؤمنین- سلام الله علیه- آن مرد نمونة عالَم، آن انسان به تمام معنا انسان، آنکه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور، و در رحم و مروت آن طور و با مستضعین آن طور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه میکنند شمشیر را [مىکشید و] مىکشت. هفتصد نفر را در یک روز- چنانچه نقل مىکنند- از یهود بنى قُرَیْظَه- که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند- از دم شمشیر گذراند! خداى تبارک و تعالى در موضع عفو و رحمتْ رحیم است. و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمین هم این طور بود، در موقع رحمت، رحمت؛ و در موقع انتقام، انتقام (امام خمینی 1385 ج 9: 282).
نوع بینامتنیت |
ضمنی |
رابطه |
تلمیح: امام خمینی با عبارت «هفتصد نفر را در یک روز - چنانچه نقل مىکنند- از یهود بنى قُرَیْظَه- که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند- از دم شمشیر گذراند!» اشاره به داستان یهود بنی قریظه میکند (أنَّ رسول الله(ص) بعث أکابر أصحابه إلى بنی قریظة- فنزلوا من حصنهم فهزموا فبعث علیا بالرایة- فاستنزلهم على حکم الله و حکم رسوله- و فعل فی خیبر مثلها) (رک: ابوحامد 1337 ج6: 289) و دو صفت عفو و انتقام را در امیرالمؤمنین به عنوان سیره اقتباسی از ایشان بیان میدارد. |
نمونه عملی که امام خمینی در زمان حیات خود در عفو اجرا کرد در ذیل آمده است:
متن حاضر:
غائله کردستان، به دست مشتى از خدا بیخبر مزدور که از اسلحة اجنبى برخوردار و از پشت مرزها الهام مىگرفت، با قیام دلاورانة قواى انتظامى و پاسداران انقلاب درهم پیچید؛ و سرکردگان مفسد و وابسته به اجانب در گریزگاهها پنهان، و جوانان فریبخوردهاى را به جاى گذاشتند. ما به طورى که کراراً اعلام کردیم، بجز سران جنایتکار و آنان که در خیانت و جنایت با آنان شریک بودند، از دیگر جناحها، حتى گولخوردگانى که در حزب دمکرات وارد شدهاند، در صورتى که سلاحهاى خود را به مقامات انتظامى بسپارند، با برادرى رفتار و عفو عمومى نمودیم. این اصل عمومى شامل قشرها و برادران کردستانى است. همه از پناهگاهها بیرون بیایند و به برادران خود ملحق شوند، و به زندگى عادى خود ادامه دهند. دولت جمهورى اسلامى در رفع گرفتاریهاى آنان و ترمیم خرابیها و سازندگى عقبماندگیها کوشا خواهد بود(امام خمینی 1385 ج9: 446).
سیره امام خمینی در باره دانشجویان و اندیشمندان جامعه که به خطا میروند چنین بوده است:
امروز که بسیارى از جوانان و اندیشمندان در فضاى آزاد کشور اسلامىمان احساس مىکنند که مىتوانند اندیشههاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بیان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند. و اگر بیراهه مىروند، با بیانى آکنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهید......وقتى ما مىتوانیم به آینده کشور و آیندهسازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهاى کوچک آنان بگذریم (امام خمینی 1385 ج21: 99-98).
متن غایب: علی(ع) در نامة 53 خطاب به مالک اشتر که به فرمانداری مصر منصوب کرده بود در رابطه با برخورد با خطاهای افراد زیر دست بیان میدارد:«فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلَ الَّذِی تُحِبُّ أَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ، فَإِنَّکَ فَوْقَهُمْ، وَ وَالِی الْأَمْرِ عَلَیْکَ فَوْقَکَ، وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاکَ. وَ قَدِ اسْتَکْفَاکَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاکَ بِهِم» (نهج البلاغه 1380 نامه 53: 326) «به خطاشان منگر، و از گناهشان درگذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید، چه تو برتر آنانی، و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است، و خدا از آن که تو را ولایت دارد بالاتر، و او ساختن کارشان را از تو خواست و آنان را وسیلت آزمایش تو ساخت».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
حسن اتباع: در غائله کردستان، قاعده «رفتار عفو عمومی» برای اقشار زیردست از عبارت« فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ» حل: درباره اندیشمندان از عبارت «از اشتباهات و خطاهاى کوچک آنان بگذریم» به تأسی از عبارت « فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ» استفاده کرده است. |
3-3-5) تشویق
متن حاضر:
آنچه خوب است در رادیو- تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که براى کشور اثرى داشته باشد. مثلًا اگر زارعى خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جاى مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود. و یا کارمندى خوب کار کرد، و یا اگر طبیبى عمل خوبى انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا مىشود و بیشتر دنبال کار مىروند. ...، خلاصه، باید اساس تشویق اشخاصى باشد [که] در این کشور فعالیت مىکنند؛ ... (امام خمینی 1385 ج 19: 361).
همچنین در ضمن بیاناتی که درباره روحانیون و نحوه اداره آنها میگفتند بیان داشتند: «اشخاص لایق تشویق شوند» (امام خمینی 1385ج 2 : 380).
متن غایب:« در بخشی از بیانات امام علی به مالک اشتر درباره نظامیان و تلاشهای آنها آمده است:« وَ وَاصِلْ فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِمْ، وَ تَعْدِیدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکِلَ إِنْ شَاءَ اللَّه» (نهجالبلاغه 1380 نامه 53: 331) «و ستودنشان را به نیکی پیوسته دار، و رنج کسانی را که کوششی کردهاند بر زبان آر، که فراوان کار نیکوی آنان را یاد کردن، دلیر را برانگیزند، و ترسان بد دل را به کوشش مایل گرداند، إنشاءالله».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
حل: امام خمینی با الهام گیری از کلام « وَ وَاصِلْ مِنْ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِمْ وَ... تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکِلَ » روش تشویق را باعث کار بیشتر ... بیان میدارند فقط قالب الفاظ به کار گرفته امروزی است. |
4-5) اخلاق اجتماعی کارگزاران در ارتباط با مردم
1-4-5) محبت و دلسوزی
متن حاضر:
این طور نبود که رسول خدا حالا که در رأس واقع شده و رئیس امت است مثل سایر حکومتها ریاست بکند. در مسجد مىآمدند مىنشستند؛ اصحابشان و اتباعشان هم توى مسجد بود؛ کسى، از خارج که مىآمد نمىدانست کدام از آنها پیغمبر است. مىپرسید کدامتان پیغمبر هستید؟ در نشستن این طور نبود که یکى در بالاى تخت بنشیند و ما بقى مقابلش بایستند و سلام نظامى بکنند! حضرت امیر هم همین طور بود. صدر اسلام وضع این طور بود، این طور نبود که امراى لشکر- امراى لشکر خیلى مهم هم داشتند- با مردم دیگر فاصله بگیرند؛ جوّ محبت بود. آنها در یک محیط دوستى و رفاقت و محبت زندگى مىکردند. بین خودشان «رُحَماء» بودند؛ یعنى همه با هم دوست و رفیق ... با رحمت رفتار مىکردند (امام خمینی 1385 ج 7: 233).
در جای دیگر میگوید:« منطق ما این است که یک حکومتی میخواهیم که آن به حال ملت ما دلسوز باشد» (امام خمینی 1385 ج 4: 65).
متن غایب: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم» (نهجالبلاغه 1380 نامه 53: 326). «و مهربانی بر رعیت را برای دلِ خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان».
نوع بینامتنیت |
ضمنی |
رابطه |
تلمیح: درمتن اول اشارهای به شرایط عصر حکومت در صدر اسلام و زمان امام علی میکند که جو حاکم جو محبت با مردم بود. جوّ محبت بود. آنها در یک محیط دوستى و رفاقت و محبت زندگى مىکردند». |
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
اقتباس: عبارت «یک حکومتی میخواهیم که به حال مردم دلسوز باشد» الهامی از عبارت «أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم» است. |
2-4-5) تواضع در خدمت
متن حاضر:
اگر نبود همت این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهریها، اگر نبود این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات مىتوانستیم مقاومت کنیم. همة اینها از برکات اینهایى هستند که شما به امداد آنها برخاستهاید؛ و آنها لایق این هستند که ما با تواضع به خدمت آنها برویم و براى آنها خدمت کنیم؛ همه ما خدمتگزار آنها باید باشیم(امام خمینی 1385 ج17: 425).
متن غایب: در فرازی دیگر از عهدنامه مالک اشتر در انتخاب امیر لشگر آمده است: «وَ یَرْأَفُ بِالضُّعَفَاء.... فَفَرِّغْ لِأُولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةِ وَ التَّوَاضُع» (نهجالبلاغه 1380 نامه 53: 326، 330) «و بر ناتوانان رحمت آرد ... و کسی را که بدو اعتماد داری برای تفقد حال آن جماعت بگذار که از خدا ترسان باشد و از فروتنان».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
حل: عبارت «با تواضع به خدمت آنها برویم» تلفیقی از اقتباس از دو عبارت «وَ یَرْأَفُ بِالضُّعَفَاء» و «فَفَرِّغْ لِأُولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةِ وَ التَّوَاضُع» میباشد. |
3-4-5) دقت در رعایت اموال عمومی
متن حاضر:
حکومت، حکومت حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم، و کسانى که در حکومت هستند و در دستگاههاى دولتى هستند، سیرة آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت اینکه آن طور کسى عمل بکند، ماها نداریم، کسى ندارد. به طورى که نقل کردند در یکى از چیزهایى که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشتهاند که: «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایى که فایده ندارد، احتراز کنید». این یک دستورى هست براى همه؛ یعنى، دستورى هست براى کسانى که در بیت المال دست دارند. این طور حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- در وقت حکومتش دستور مىدهد براى صرفهجویى. او مضایقه مىکند که در یک صفحه که مىشود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود؛ یک قلم که مىتواند آن مرکّبى که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود، حرفهاى غیر اصولى نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را مىکشیدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و کسى آمد با ایشان حرف دیگرى مىخواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است، تو مىخواهى حرف دیگر بزنى (امام خمینی 1385 ج 19: 374ـ373).
متن غایب: «[وَ قَالَ(ع) لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ] أَلِقْ دَوَاتَکَ، وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ، وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ، فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ» (نهج البلاغه 1380 کلمات قصار 315: 418). [به نویسنده خود عبیدالله بن ابی رافع فرمود]: «دواتت را لیقه بینداز و از جای تراش تا نوک خامهات را درازساز، و میان سطرها را گشادهدار و حرفها را نزدیک هم آر که چنین کار زیبایی خط را سزاوار است».
در شرح بهج الصباغه آمده است که این سخن درباره زیبایی در نوشتار است اما بلافاصله شکل دیگری از روایت را از کتاب خصال نقل میکند که در زیر آمده و متن پنهان کلام امام خمینی هم به شمار میرود «عنه علیه السلام: کتب إلی عماله: ادِقّوُا اقْلامَکُمْ، وَ قارِبوُا بَیْنَ سُطوُرِکُمْ، وَ احْذِفوُا مِنْ فُضوُلِکُمْ، وَ اقْصُدُوا قَصْدَ الْمَعانى، وَ ایَّاکُمْ وَ الْاِکْثارَ فَاِنَّ امْوالَ الْمُسْلِمینَ لا تَحْتَمِلُ الْاِضْرار» (شوشتری 1376 ج 14: 493 و نیز ر.ک: شیخ صدوق 1362 : 301 ح 85). نوکهای قلمهای خود را تیز کنید و خطوط را نزدیک بنویسید و کلمات اضافی برای من ننویسید و به معنی توجه کنید و از زیاده روی برحذر باشید زیرا اموال مسلمانان تحمل ضررندارد.
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
اقتباس: امام خمینی در این سخن خود آشکارا از کلام علی علیه السلام اقتباس کرده و عبارت «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید،...» را که ترجمة عبارت «ادِقّوُا اقْلامَکُمْ، وَ قارِبوُا بَیْنَ سُطوُرِکُمْ» است آورده است. |
4-4-5) عدم تبعیض
متن حاضر:« برنامه جمهوری اسلامی این است که یک دولتی به وجود بیاید که با همة قشرها به عدالت رفتار کند؛ و امتیاز بین قشرها ندهد، مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند» (امام خمینی1385 ج 9: 72) همین مضمون را در جای دیگر دارد: «در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مىکند، عدالت الهى بر تمام ملت، سایه مىافکند» (امام خمینی 1385 ج 6: 525) ایشان، در جایی دیگر میفرماید: «حکومت عدل را اعلام نمودید. حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده میشوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور میتابد» (امام خمینی 1385 ج 6: 453).
متن غایب: «وَ لْیَکُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمّهَا فِی الْعَدْل» (نهجالبلاغه 1380 نامه 53: 327). «و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فرو ماند و عدالت را فراگیرتر بود».
ظاهراً منظور این است که اگر خواستی بین چند کار عدالت گستر یکی را انتخاب کنی، آنی را انتخاب کن که برای اقشار بیشتری از مردم عدالت را فراهم سازد. در جایی دیگر در نامهای که به یکی از کارگزارانش نوشته سفارش میکند در همة احوال در بین اقشار مردم یکسان رفتار کند:«آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ بِهِم» (نهجالبلاغه 1380 نامه 27: 289). «و به یک چشم بنگر به همگان، خواه به گوشة چشم نِگری و خواه خیره شوی به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوان از عدالتت مأیوس نگردند».
نوع بینامتنیت |
تضمین |
رابطه |
حل: عبارت «با همه قشرها به عدالت رفتار کند» به نوعی تغییر یافته عبارت «آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ» است. حل: عبارت «رعایت عدالت در بین اقشار» اقتباس از «أَعَمُّهَا فِی الْعَدْل» است. |
نتیجهگیری
در گزینههای اخلاق اجتماعی کارگزاران که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته، امام خمینی از سیره فکری و عملی حضرت علی(ع) به طور کاملاً تعمدی و آشکار تأثیر پذیرفته و این تأثیرپذیری در سخنان و متون برجای مانده از ایشان در صحیفه امام واضح و آشکار است و هیچ قصدی برای کتمان و پنهان کردن آن دیده نمیشود. بنابراین نوع دوم بینامتنیت (تعمدی- پنهان که معادل سرقتهای ادبی در بلاغت است) در کلام ایشان دیده نمیشود.
از هجده مورد بررسی شده در جداول، در دوازده مورد، رابطه بینامتنیت بین دو متن انتخابی از نوع تعمدی-آشکار (تضمین) و از گونههای مختلف آن است که امام خمینی در آنها از کلام امیرالمؤمنین به طور آگاهانه و ارادی در کلام خود استفاده کرده است و از این دوازده مورد، هفت مورد از آن به گونه «حل» میباشد که نشان میدهد تنها جمله بندی و واژگان مورد استفاده متفاوت است و همان معنا منتقل شده است. یک مورد به گونه «تولید» است که در آن مفهوم اقتباس شده در یک معنای جدیدتر و کاملتر آمده است.
در شش مورد باقیمانده، اشاره به داستان، سخن یا رفتاری از امیرالمؤمنین شده و از کلام ایشان الهام گرفته شده که از نوع رابطه بینامتنیت ضمنی به شمار میرود. و این نشان میدهد که هنگامیکه امام خمینی به طور ارادی درصدد استفاده از کلام و اندیشههای حضرت علی(ع) نبودهاند به دلیل تأثر عمیق اعتقادی از ایشان به طور ناخودآگاه از مضامین و محتوای کلام ایشان برای بیان مطالبشان بهره بردهاند.
با استفاده از روش علمی بینامتنیت در این تحقیق، متن صحیفه امام کاملاً متأثر از متن نهج البلاغه در موضوع اخلاق اجتماعی کارگزاران شناخته میشود.
با بررسی این دو متن میتوان این نتیجه گیری را نمود که علیرغم تعلق دو صاحب اثر به دو عصر متفاوت، حضور نهج البلاغه به عنوان متن پیشین یا پنهان در متون مختلف صحیفه امام به دلیل تبعیت شخصیت معاصر از مبانی فکری شخصیت متقدم به طور آشکاری رخ مینماید.
پیشنهادات:
یکی از برکات این نوع روشها در بررسی متون، به دست آوردن میزان تأثر پذیری متون معاصر از متون قدیم است این نوع زاویه دید که در روش بینامتنیت نمود دارد در جهان معاصر بسیار اهمیت پیدا میکند. به نظر میرسد با بررسی متون اسلامی جدید و قدیم میتوان به نشانههای بسیاری دست یافت که میتواند دریچههای روشنی را در مباحث مختلف اخلاقی، فقهی، فلسفی، تاریخی و.... به روی ما بگشاید یکی از مهم ترین قسمتها به عقیدة نویسنده فقاهت امام خمینی و بررسی میزان تأثر ایشان از متقدمین و میزان تأثیر پذیری از ایشان در رسالههای فقهیه متأخرین است. بررسی بینامتنیت چهل حدیث ایشان و دریافت متون پنهان آن نیز بسیار جالب توجه است که به علاقمندان توصیه میگردد.
منابع
- نهج البلاغه. (1380) ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ بیست و یکم.
- آلن، گراهام. (1380) بینامتنیت، ترجمه پیام یزدانجو، تهران: نشر مرکز.
- ابوحامد، عزالدین. (1337) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، قم: کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی.
- امام خمینی، سید روح الله. (1381) شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)،تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، چاپ بیست و پنجم.
- ــــــــــــــ . (1385)صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم.
- انوشه، حسن. (1376) فرهنگنامه ادبی ـ فارسی (گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادب فارسی)، تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
- ایبرمرز، ام.اچ، گالت هرنم، جفری. (2008) فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی، ترجمه سعید سبزیان، تهران: رهنما.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد. (1366) تصنیف غرر الحکم و دررالحکم، قم: دفتر تبلیغات.
- حکمت، علی اصغر. (1361) امثال القرآن، تهران: بنیاد قرآن.
- رادفر، ابوالقاسم. (1368)فرهنگ بلاغی-ادبی، تهران: اطلاعات.
- ساسانی، فرهاد. (1383) «بینامتنیت: پیشینه و پسینة نقد بینامتنی»، بیناب، شماره 5 و6.
- شوشتری، محمد تقی. (1376) بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، تهران: امیر کبیر.
- شیخ صدوق، محمد بن بابویه. (1362) الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، قم: جامعة مدرسین.
- صباغی، علی. (1391) «بررسی تطبیقی محورهای سه گانه بینامتنیت ژنت و بخشهایی از نظریة بلاغت اسلامی»، پژوهشهای ادبی، شماره 38.
- مکاریک، ایرنا ریما. (1385)دانش نامة نظریههای ادبی معاصر، ترجمه مهران مهاجر و محمد نبوی، تهران: آگه.
- میر تاج الدینی، محمدرضا. (1376)اخلاق کارگزاران حکومت از دیدگاه اسلام، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم.
- میرزایی، فرامرز و ماشاءالله واحدی. (1388) «روابط بینامتنی قرآن با اشعار احمد مطر»، ادب و زبان فارسی، شماره 25.
- نامور مطلق، بهمن. (1386) «ترامتنیت مطالعة روابط یک متن با دیگر متنها»، فصلنامه شناخت، شماره 58.
- ــــــــــــــ . (1388)«از تحلیل بینامتنی تا تحلیل بیناگفتمانی»، پژوهشگاه فرهنگستان هنر، شماره 12.
- نراقی، محمدبن ابی ذر. (بیتا) جامع السعادات، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
- هاشمی، احمد. (1410 ق)جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، قم: مرکز نشر، چاپ دوم.
- همایی، جلال الدین. (1382) فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: مؤسسه نشر هما، چاپ بیست و یکم.
[1] . استاد دانشگاه الزهرا E-mail:ffattahizadeh@alzahra.ac.ir
[2] . کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه الزهرا E-mail:fereshtehsagha@gmail.com
تاریخ دریافت: 27/8/1393 تاریخ پذیرش: 2/9/1393
پژوهشنامه متین/سال شانزدهم/شماره شصت و پنج/ زمستان 1393/صص150-127
.[8]اقتباس: در لغت به معنای آتش یا نور و فروغ گرفتن و در فن بدیع عبارت از آوردن آیهای از قرآن کریم یا حدیثی از رسول اکرم است به نحوی که معلوم باشد که قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال (هاشمی 1410: 327) .
[9] . تلمیح: به گوشه چشم نگاه کردن. در اصطلاح بدیع آن است که گوینده در ضمن کلام به داستانی یا مثلی یا آیه یا حدیثی معروف اشاره کند (ر.ک: همایی 1382: 328). تفاوت تلمیح با اقتباس آن است که در تلیمح فقط اشاره ای لطیف به داستان یا... است اما در اقتباس شرط آن است که عین عبارت مورد نظر یا قسمتی از آن را بیاورند (رک: همایی 1382: 386).
[10] . تضمین: هنگامی است که نویسنده بخشی از اثر خود یا دیگری را در اثر خود بیاورد اما آنرا معرفی کند تا به سرقت متهم نشود (رک رادفر 1368 : 373).
[11] . ضمنی: در لغت به معنی درون هر چیز است و در اصطلاح پیوند دادن اشعار خود به اشعار دیگری است (رک رادفر 1368: 754).
[12] . حل: یا تحلیل در اصطلاح ادبیات عرب عبارتست از گرفتن الفاظ آیهای از قرآن یا حدیث یا ....در گفتار یا نوشتار با خارج ساختن عبارت آن از حیث وزن یا صورت اصلیاش به طور کامل یا ناقص. حل با تحلیل در واقع خارج از اقتباس نیست بلکه برای تصحیح وزن، تغییری در کلام اقتباس شده، داده میشود (حکمت 1361 : 138).
[13] . ترجمه: یعنی مطلبی را از زبانی به زبان دیگر برگردانیدن. و این کار که خود هنری از هنرهای گرانقیمت ادبی شمرده می شود (همایی 1382 : 373).
[14] . تولید: در لغت به معنای زایانیدن و پروردن و در اصطلاح بدیع آن است که شاعری، قسمتی از شعر شاعر دیگر یا تمامی آن را در شعر خود بیاورد، اما معنی دیگری از آن پدید آورد (انوشه 1376: 411).
[15] . حسن اتباع: آن است که نویسنده معنا را از دیگری گرفته و با لطایفی آراسته و با وزن و اسلوب بهتری بیاورد تا خود را بر مخترع در صنعت مقدم دارد (رادفر 1368: 477).
[16] . الهام عبارت از ضرورتی است که نویسنده و شاعر را به کار وا می دارد همراه با اخلاصی که او را در آن کار به مداومت میخواند برحسب تعبیر دیگر، الهام مجاهدهای خلاقه است که متعاقب نوعی جذبه انسان را به ابداع و ایجاد قادر می کند. این حال که آن را نفخة روحانی و ابداع عرفانی هم میگویند نشانة قدرت خلاقهای است که از وجود شاعر و هنرمند نشأت میگیرد (رادفر 1368: 176).