پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
بازشناسی نقش علامه طباطبایی در تکوین دال «استقلال» در گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران
1
30
FA
محمدجواد
اسماعیلی
استادیار دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری، تهران، ایران.
esmaili57@gmail.com
10.22034/matin.2021.137331
این مقاله می کوشد برای نخستین بار، با استفاده از نظریة گفتمان لاکلائو و موفه، فوکو، رابرت وسنو و رندل کالینز نقش مبهم و ناشناختة علامه طباطبایی در تکوین دال استقلال در «گفتمان» انقلاب اسلامی 1357 ایران را آشکار سازد و ذیل این مسئله، به این پرسش پاسخ دهد که نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال استقلال در گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران چیست و سازوکارهای اجتماعی انتشار و پیوند اندیشه علامه با تکوین گفتمان انقلاب اسلامی کدامند؟ نتایج تجزیهوتحلیل حاضر نشان میدهد که علامه طباطبایی اگرچه در عرصه انقلاب فاقد راهبرد سیاسی و انقلابی بوده است؛ اما با محوریت نظریه ادراکات اعتباری به احیای موقعیت سوژگی «فیلسوف مفسر» مبادرت کرده و با شرکت در منازعات گفتمانی دهه 30 تا دهه 50، نقش «سوژگی سیاسی» بیواسطه (تولید اندیشه) و سوژگی سیاسی باواسطه (از طریق شاگردان، حلقه های فکری و اجتماعات گفتمانی) از خود نشان داده و از مجرای تقریر فلسفی- اجتماعیِ آموزه «الاسلام هوالحلّ»، تبیین مفهوم استقلال سیاسی و استقلال فرهنگی و طرح تقدم استقلال فکری فرهنگی بر استقلال سیاسی، عملاً در تکوین دال استقلال در معنای موردنظر گفتمان انقلاب اسلامی، نقش ایفا کرده است.
علامه طباطبایی,ادراکات اعتباری,دال استقلال,سوژگی سیاسی,گفتمان انقلاب اسلامی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137331.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137331_1b96cbac0230f5b7642342999cb91d86.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
بررسی فقهی و حقوقی مبانی انفساخ عقود جایز در حقوق ایران و مصر با رویکردی بر اندیشه امام خمینی (س)
31
53
FA
علی
دادمهر
دانشجوی دوره دکترای حقوق خصوصی، واحد مراغه، دانشگاه آزاد اسلامی، مراغه، آذربایجان شرقی، ایران.
a.dadmehr@yahoo.com
رضا
سکوتی نسیمی
استاد گروه حقوق ، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
r.sokuti@gmail.com
اکبر
بشیری
استادیار گروه حقوق خصوصی، واحد مراغه، دانشگاه آزاد اسلامی، مراغه، آذربایجان شرقی، ایران
m_akbar_bashiri@yahoo.com
10.22034/matin.2021.137334
عقود جایز بر اثر حوادثی مثل فوت و حجر یکی از طرفین عقد، منفسخ میشود؛ یکی از موضوعات مهم در عقود جایز، مبنای انفساخ این عقود در اثر عوامل مزبور است که در خصوص آن میان فقهای امامیه و حقوقدانان اختلافنظر وجود دارد بهطوریکه برخی از فقها و حقوقدانان انفساخ عقود جایز را نتیجه جایز بودن عقد و برخی مبانی دیگری را مطرح کردهاند. در این پژوهش ضمن بررسی دیدگاه فقهای امامیه و حقوقدانان در مورد مبنای انفساخ عقود جایز، موضوع از دیدگاه امام خمینی نیز موردبررسی قرارگرفته است. برخلاف حقوق ایران، در حقوق مصر به این موضوع چندان پرداخته نشده است؛ ولی با توجه به موارد انفساخ برخی از عقود جایز ازجمله عقد عاریه میتوان گفت که در حقوق این کشور، اغلب اراده طرفین قرارداد بهعنوان مبنای انفساخ در نظر گرفتهشده است.
انحلال,انفساخ,عقود جایز,عقود اذنی,فوت و حجر
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137334.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137334_9bc4027ce24eb825bf516c6983b41fef.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
«انسان» خاستگاه معرفتی مدارای عرفانی با تأکید بر اندیشههای امام خمینی (س)
55
75
FA
محمدرضا
رجبی
0000-0001-6895-6023
گروه ادیان و عرفان، دانشکده الهیات، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران
rajabi.mr@ut.ac.ir
10.22034/matin.2021.137185
امروزه مدارا علاوه بر یک الگوی اخلاقی، از مسائل مهم اجتماعی و سیاسی است. بسیاری از فیلسوفان در کنار تاکید بر مناسبات فردی بهضرورت مدارای اجتماعی تأکیددارند. توصیه به این نوع از مدارا مولود کثرتگرایی مبتنی بر دیدگاه هایی چند در معرفتشناختی است. تمایز معرفتشناسی کانت میان نومن و فنومن از آن جمله است ،نظریه ای که توسط جان هیک تعمیم ودر کنار مفاهیم و مبانی دیگر در حالی که آن را منتسب به عارفان مسلمان می دانست، به عرصه معرفت دینی و مسئله نجات کشاند تا درنهایت دلیلی برای توصیه به مدارای اجتماعی-سیاسی باشد.<br />پژوهش پیش رو می کوشد پس از نقل و نقد نظریه و انتساب هیک ، مبنایی جایگزین برای کثرتگرایی معرفی کند. بر اساس این مدل پیشنهادی برگرفته از عرفان با تأکید بر نظرات امام خمینی «انسان» بهعنوان برترین مظهر ، خاستگاه«مدارا» است و مدارا نه محصول کثرتگرایی بلکه مولود انسانشناسی متعالی است. برآیند این مدل تمایز میان عقاید و باورها از یکسو و صاحبان آن از سوی دیگر است و میتوان در همان حال که شخص را نسبت به باورها و رویه ها منتقد باقی گذارد، در برابر دارندگان یا عاملان آن روادار نگاه داشت و به نتایج غیرمنطقی کثرتگرایان و یا تعصب خام انحصارگرایان نیز تن نداد.
کثرتگرایی,مدارای عرفانی,هستیشناسی عرفانی,انسانشناسی عرفانی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137185.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137185_672aeab8cc3825c40942b007607a0bef.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
تجلّی حق در دعا از منظر محییالدین ابنعربی و امام خمینی(ره)
77
104
FA
محمد
رودگر
استادیار گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران
roodgar@gmail.com
طاهره
میرزایی
دانش آموخته کارشناسی ارشد عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران.
taherehmirzaei@yahoo.com
10.22034/matin.2021.137341
<em>صوفیه تا پیش از ابن</em><em></em><em>عربی تجلّی را غالباً به معنای مطرح در عرفان عملی (تجلی شهودی) به کار میبردند. نظریة تجلی</em> حق در عرفان نظری محییالدین و شارحان وی مطرح شده؛ اما به تجلی حق در دعا که بیشتر مربوط به ساحت عبادی عرفان عملی است، کمتر توجه شده است. نظریه تجلی حق در عرفان نظری در ظهور مظاهر از مبدأ خلقت یعنی باریتعالی است و بازگشت همین نمودها به خود حضرت حق که در دو قوس صعود و نزول صورت میپذیرد. در عرفان عملی، تجلی را شهودی دانسته و آن را تابش نور حق بر دل سالک خواندهاند. جلوهگری نور الهی ناشی از حبّ پروردگار به بنده بوده، موجب رخداد کشف و شهود، و رشد و کمال و ترقی در قوس صعود میگردد. با توجه به جایگاه کاربردی تجلی حق در دعا در عرفان عملی به بررسی آرای عرفانی ابنعربی و امام خمینی در این باره پرداختهایم. سلوک عملی ابنعربی معرفتشناسانه است. امام خمینی دارای سلوکی است سائلانه و عارفانه؛ سلوکی مبتنی بر دعا و مسئلت در سیرة امامان معصوم <sup>(ع)</sup> و نیز معرفت در مکتب ابنعربی. این پژوهش تلاشی در تبیین شباهتها و تفاوتها و چگونگی اندیشهها و سلوک عرفان عملی این دو شخصیت تأثیرگذار، در موضوع تجلی حق در دعاست.
تجلی حق,دعا,سلوک,ابنعربی,امام خمینی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137341.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137341_29b87dbf4e43a0689af13e295355a61f.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
انتقال مالکیت در قرارداد مشارکت در تولید و قاعده نفی سبیل با تکیه بر آرای امام خمینی (س)
105
124
FA
راحله
سید مرتضی حسینی
استادیار گروه حقوق بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
r.hosseiny@khu.ac.ir
بهرام
تقی پور
استادیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
taghipour.bahram@khu.ac.ir
آرزو
ملکشاه
دانشجوی دکتری فقه و حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
amalekshah72@yahoo.com
10.22034/matin.2021.137344
امروزه نفت از مهمترین منابع اقتصادی شناخته میشود و بهرهبرداری از منابع نفتی نیازمند سرمایهگذاری خارجی و تعامل با شرکتهای نفتی بینالمللی از طریق انعقاد قراردادهای مناسب است. قرارداد مشارکت در تولید ازجمله قراردادهایی است که فیمابین یک شرکت نفتی دولت میزبان و یک شرکت نفتی خارجی بهعنوان سرمایهگذار منعقد میشود. بهموجب این قرارداد پیمانکار در محدودهای معین و مطابق با شرایط قرارداد به اکتشاف و استخراج نفت میپردازد و در مقابل، منافع تولید نفت بین دو شرکت تقسیم میشود. علیرغم اینکه قراردادهای مشارکت در تولید بهعنوان یک الگوی مناسب قراردادی در برخی از کشورها مورداستفاده قرار میگیرد، در ایران بعضاً شبهاتی در رابطه با این قراردادها مطرح میشود که قابلیت اعمال آنها را موردتردید قرار میدهد. یکی از شبهات مطروحه که کاربرد این قراردادها را مردد مینماید بحث انتقال مالکیت در این نوع قراردادها و تعارض آن با قاعده نفی سبیل بهعنوان یک قاعده مهم فقهی است. در این رابطه بررسی نظرات و تحلیلهای مختلف، نگارندگان را با این رهیافت همراه میسازد که قرارداد مشارکت در تولید با قاعده نفی سبیل در مفهوم نفی تسلط بیگانگان بر انفال در تعارض نبوده و مالکیت عمومی بر ذخایر نفتی را منتفی نمیسازد.
مالکیت عمومی,انتقال مالکیت,نفت در مخزن,نفت استخراجشده,رهیافت فقهی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137344.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137344_8574083bb470aae96e400387136cf54f.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
اجتهاد سیستمی؛ خلأ موجود در استنباط احکام مالکیت در فقه امامیه با مروری بر روش اجتهادی امام خمینی (س)
125
156
FA
سید صادق
موسوی
دانشیار گروه فقه و حقوق خصوصی دانشگاه شهید مطهری، تهران، ایران
mousavi4535@gmail.com
علی اصغر
امیر
دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
amir.ali84@yahoo.com
10.22034/matin.2021.137348
یکی از عوامل تعیینکننده در مطالعه یک موضوع که بیشک تأثیر اساسی در نتایج مطالعه دارد، روش استنتاج دادهها دربارۀ آن موضوع است. چنانچه محققی با نگاه جزء گرایانه به پژوهش دربارۀ یک موضوع بپردازد، قطعاً یافتههای او نسبت به پژوهشگری که با روش کل گرایانه به تحقیق دربارۀ موضوع پرداخته است، تفاوتهای انکارناپذیری خواهد داشت. با توجه به اینکه موضوع «مالکیت»، یکی از بنیادیترین موضوعات حقوقی و اقتصادی است، هدف از این مقاله پاسخ به این پرسشهاست که روش غالب فقهای امامیه در استنباط احکام مالکیت، کدامیک از دو روش جزء گرایانه یا کل گرایانه است؟ و آیا این روش با کارکرد و جایگاه مالکیت در بین سایر موضوعات متناسب است؟ بدین منظور نظرات فقها و محققان و اندیشمندان اسلامی را موردمطالعه قرار دادهایم و بهطور خاص به بررسی نظرات امام خمینی بهعنوان شاخصترین فقیهی که اجتهاد و فقاهت را به عرصه اداره جامعه کشاندند، پرداختهایم و درنهایت کوشیدهایم بر اساس مفهوم شناسی و شناخت اهداف و غایات موضوع «مالکیت»، روش اجتهادی مناسب و متناسب برای استنباط احکام این موضوع را از بین دو روش مذکور اختیار کنیم.
فقه امامیه,مالکیت,خلأ,اجتهاد تحلیلی,اجتهاد سیستمی,امام خمینی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137348.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137348_294ccf05ec3bd1310ef292fd1fcc819c.pdf
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی
پژوهشنامه متین
2423-6462
2676-5888
23
90
2021
03
21
بررسی تطبیقی دیدگاههای آخوند خراسانی و امام خمینی (س) در مسئله طلب و اراده
157
176
FA
علیرضا
هدائی
دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
hodaee@ut.ac.ir
فاطمه سادات
مرتضوی
0000-0001-7251-6936
دانش آموخته دکتری فقه و مبانی حقوق و اندیشه امام خمینی، پژوهشکده امام خمینی (س)و انقلاب اسلامی، ایران.
fatemeh.smortazavi@gmail.com
10.22034/matin.2021.137350
اتحاد یا تغایر «طلب» و «اراده» از مباحث مورد اختلاف علمای اصول فقه است. منشأ این اختلاف به علم کلام و تفاوت دیدگاهها در صفت تکلم خدای متعال بازمیگردد. اشاعره در مورد تکلم خداوند به آموزه «کلام نفسی» اعتقاددارند و به همین دلیل «طلب» را مغایر با «اراده» میدانند. امامیه در این خصوص به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروهی به دلیل ملازمهای که میان تغایر طلب و اراده و اعتقاد به کلام نفسی قائل شدند این دو مقوله را متحد میدانند و گروه دیگر این ملازمه را نپذیرفته و معتقدند میتوان در عین نپذیرفتن کلام نفسی قائل به تغایر طلب و اراده شد. آخوند خراسانی و امام خمینی<sup> </sup>هر دو به اتحاد طلب و اراده معتقد هستند؛ اما هریک رویکرد و تبیین متفاوتی نسبت به این موضوع دارند. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاههای آخوند خراسانی، بهعنوان اولین اصولیای که این بحث را مطرح کرده است و امام خمینی، بهعنوان شخصیتی پر ابتکار در اصول فقه معاصر، پرداخته و تفاوت این دو دیدگاه را تبیین می کند
امر,طلب,اراده,اتحاد,مغایرت,کلام نفسی
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137350.html
https://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_137350_ae5efc2390ac05c422359f5d75014e28.pdf