در سال 1356رژیم پهلوی بر اثر فشارهای بینالمللی و تضادهای درون حاکمیت و نیز تشخیص ضرورت انتقال تدریجی قدرت به ولیعهد، تصمیم میگیرد با ترفند جدید فضای باز سیاسی، مشارکت مردمی و دموکراسی، مدیریت کشور را کارسازی کند؛ از این رو دولت 13ساله امیر عباس هویدا را جابه جا کرد و به جای او جمشید آموزگار را به عنوان «دولت اتحاد ملّی» مقام نخست وزیری داد. اندکی نگذشت که حوادث بیسابقهای در کشور رخ داد که با رهبری هوشمندانه و خدامحور امام خمینی، به جابهجایی آموزگار و روی کارآمدن چهرههایی چون جعفرشریف امامی (دولت آشتی ملّی)، غلامرضا ازهاری (دولت نظامی) و شاپور بختیار (دولت ائتلاف ملّی) و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی ایران منجر گشت. اینکه چرا و چگونه این جابهجاییها انجام پذیرفت و مهمتر از همه، اقدامات آخرین مهره رژیم شاهنشاهی برای مهار انقلاب اسلامی چه بود، مسألههای اصلی این پژوهش است که با تکیه بر روش اسنادی ـ کتابخانهای، خصوصاً بهرهمندی از مذاکرات مجلس شورای ملّی دورة 24 و با رویکردی تحلیلی ـ توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است.