تأملی در نسبت عرفان و سیاست

نویسنده

عضو هیأت علمی پزوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران.

چکیده

در این مقاله نویسنده برای بررسی نسبت معرفت عرفانی و معرفت سیاسی، ابتدا رهیافتهایی را که برای پرداختن بدین موضوع تقدم منطقی ندارند یا حاوی برخی مغالطات هستند از دایره بحث خارج می‌کند و در نهایت بررسی نسبت طولی ـ معرفتی ـ تولیدی میان این دو حوزه معرفتی را به عنوان رهیافت مختار خود در این مقاله برمی‌گزیند. در ادامه، آزمون این رهیافت به این نتیجه می‌انجامد که چنین نسبتی میان این دو حوزه معرفتی برقرار نیست اما نسبت معرفتی غیرمستقیم میان این دو حوزه می‌تواند وجود داشته باشد. در این مقاله به تناسب موضوع بحث، برخی آراء مرحوم آقامحمدرضا قمشه‌ای نیز بررسی شده است.
خلاصه ماشینی: "آن دشواری و این لغزندگی را علل و عواملی است، که از جمله مهمترین آنها چنین‌اند: الف‌ـ1ـ1) منابع و متون اولیه‌ای که در یک تحلیل نهایی و فراگیر از این بحث، باید مورد مراجعه و استناد قرار گیرند، بسیار و دشوار یاب‌اند؛ الف‌ـ1ـ2) مرزهای معرفتی هر دو طرف نسبت، یعنی معرفت عرفانی و معرفت سیاسی، آشکار نیستند و البته به آسانی تعیین شدنی هم نیستند؛ الف‌ـ1ـ3) هر تحلیل نهایی و فراگیر در این مبحث ــ علاوه بر تحلیل نظری ــ به تحلیلی تاریخی از تعامل احتمالی این دو حوزه معرفتی نیازمند است، زیرا هر دو طرف نسبت، معرفتهایی با عمق تاریخی بسیاراند؛ الف‌ـ1ـ4) بررسی معرفت‌شناختی نسبت میان معارف اسلامی و علوم انسانی به نحو عام و نسبت میان این دو حوزه معرفتی به نحو خاص کم سابقه و کمتر تجربه شده است؛ از این رو، آرائی که در این باب عرضه شده‌اند، هیچ یک هنوز به بلوغ و زایندگی نرسیده‌اند؛ (1) الف‌ـ2) به این ترتیب تا کنون برهانی در اثبات یا نفی نسبت منفی یا مثبت تولیدی میان این دو حوزه معرفتی دیده نشده است. در مقاله عرفان و شهریاری (رک: یادداشت شماره 1) هم که با براعت استهلال به یکی از اشعار حافظ آغاز می‌شود، استشهاداتی به دو اثر از مرحوم آقا محمد رضا قمشه‌ای و دو نقل قول مستقیم از کتاب آداب الصلوة امام خمینی(س) برای نشان دادن نسبت مثبت معرفتی میان عرفان و سیاست آمده است."

کلیدواژه‌ها