درآمدی بر ساختار شناسی شعر امام خمینی (س)

نویسنده

عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران

چکیده

هرگاه سخن از شعر امام به میان می‌آید، پرسشهایی در مورد صدق و کذب، حقیقت و جایگاه آن مطرح می‌شود. در پرتو نظریه‌ای که شعر را از سه مرتبه زیبایی جامه، کالبد و جان برخوردار می‌داند، حقیقت برتری شعر امام به منزله تجارب عمیق هستی‌شناسانه اوست که با اشعار شعرای جاودانه‌ای همچون مولوی و حافظ برابری می‌کند. زبان شعر امام فراتر از تجربه‌های اصحاب کلام و فلسفه، صوفی و عارف، زبان عاشق است که جز حسن رخ یار نمی‌بیند. تجربه وصف جمال دلبر، فهم و شهود رابطه جهان با خدا، عاریتی دیدن هرگونه زیبایی و دینداری درونی یا عبادت احرار چهار ضلع مهم از حقیقت برتری است که شعر امام بیانگر آنهاست و این چهار، راز و نیاز وجودی آدمی‌اند.
خلاصه ماشینی:
"ابیات زیر، توان سعدی در پارادکس‌آفرینی و خلاقیت بیدل دهلوی در تصویرسازی را یادآور است و همآوردی حافظ لسان الغیب را به میان می‌آورد: ای خوب رخ که پرده‌نشینی و بی‌حجاب ای صد هزار جلوه گر و باز در نقاب همبستر دلدار و ز هجرش به عذابیم در وصل غریبیم و به هجران مرامیم نیستم و نیست که هستی همه در نیستی است هیچم و هیچ که در هیچ نظرفرمایی بیت اخیر را مقایسه کنید با غزل معروف بیدل: ما سجده حضوریم محو جناب مطلق گم گشته همچو نوریم در آفتاب مطلق ای خلق پوچ هیچید، در وهم و ظن مپیچید کافی است بر دو عالم این یک جواب مطلق وقتی غزل «زاده عشق» را می‌شنویم، جذبه زیبایی سخن در هر سه ساحت جامه، کالبد و جان مجالی نمی‌دهد و با تصویرسازی زیبا از واقعیت من فاصله بین آنچه هستم و آنچه باید باشم در طرفة العینی طی می‌شود و تجربه حقیقت من شادی می‌آفریند: ما زاده عشقیم و پسرخوانده جامیم در مستی و جان بازی دلدار تمامیم بی‌رنگ و نواییم ولی بسته رنگیم بی نام و نشانیم و همی در پی نامیم با هستی و هستی طلبان پشت به پشتیم با نیستی در روز ازل گام به گامیم زیبایی جامه و کالبد شعر در دو ساحت ساختار زبانی و معنایی نزد امام ابزاری است برای بیان حقیقت برتری که در تجارب ژرف او حاصل آمده و چشم نافذ این سالک واصل، به شهود آن مشرف شده است.

کلیدواژه‌ها