شهود و امر وصف ناپذیر

نویسنده

محقق و مترجم

چکیده

آقای رنفورد بمبرو در مقاله «شهود و امر وصف‌ناپذیر» با تمرکز بر مباحث و موضوعاتی که تبیین سنتی ردلف اتو از «امر قدسی» در پیش می‌نهد، همان قاعده بازجست شواهد صدق را در برخی قلمروهای حیات انسان ارائه می‌کند. با استفاده از نوعی رویکرد ویتگنشتاینی این مسأله، به طور کلی مورد مداقه قرار می‌گیرد که «برهان» چیست و چه زمانی به درستی بازجست و حاصل می‌شود. علاوه بر این، مقاله به طور دقیق مسائلی را درباره فهم آدمی از تجارب عرفانی و معمولی و ماهیت هر تبیینی از آنها طرح می‌کند. چه بسا آقای بمبرو در نتیجه‌گیریهایش در جایگاه یک ضد اثبات باور، هر چند نوع پیچیده و پیشرفته آن، جای داده شود، تأکید اصلی وی بر این نکته مهم است که ما نباید نه، با زحمت، دیدمان را بر آن «امر ممکن» بنا کنیم و نه «برای آنچه ممکن است فهم شود و آنچه مهم است بیان شود تلاش کنیم حد و مرزهایی قرار دهیم».
خلاصه ماشینی:
"هر چند درباره تفکر و زبان، عقل و ابلاغ، جداگانه، سخن می‌گوییم؛ با این همه، لازم است از وحدت تفکر و شیوه‌های بیان آن، که در زبان یونانی از طریق به کار بردن واژه واحد لوگوس (Logos)، هم برای نطق و هم برای عقل، امری واضح و چشمگیر است، آگاه باشیم. این سخن که قوه‌ای وجود دارد تا به وسیله آن معرفتی را به دست آوریم و این معرفت از طریق هیچ سیری به دست نمی‌آید، ممکن است کمتر جزم‌اندیشانه به نظر آید؛ لکن، چیزی بیش از نحوه دیگری برای بیان همه نکته نیست و آن نکته اینکه: امری وجود دارد که ما بدون به کار گرفتن سیری [استدلالی] یا استمداد از هر قوه‌ای آن را می‌دانیم. اگر و به این دلیل که تجارب مشترکی داشته‌ایم، خواه به عنوان کارگران معدن، ملوانان، یا سربازان و خواه در زندگی روزمره و خارج از هر غیر متعارف، در این صورت، مجموعه‌ای از تفاهمها نیز داریم که بدون استناد آشکار یا آگاهانه به آنها می‌توانیم تکیه کنیم و در عین حال، برای فهم و توصیف آنچه، اکنون، رخ می‌دهد اساسی و اجتناب‌ناپذیر است. درست همان‌طور که تعیین جایگاه چیزی که مسأله‌ای ناگشودنی به نظر می‌رسد، در عین حال، ارائه شمایی است از نزدیک شدن به راه حل آن، به همین ترتیب شناسایی آنچه که هم اکنون، یا به وسیله هیچ یک از ما، نمی‌تواند بیان شود، علامتی است که جهتی را نشان می‌دهد که ممکن است بیانش در آن جهت جستجو شود."

کلیدواژه‌ها