چکیده:
همچنانکه تمدن اسلامی بر دو پایه فلسفه و فقه تدوین و گسترش یافته، در عرصه سیاست نیز پایههای تعقل سیاسی مسلمانان در دو بخش فلسفه سیاسی و فقه سیاسی قابل ترسیم است، هرچند از نقش سیاستنامهها به عنوان متونی که به تبیین و ترسیم وضعیت موجود سیاسی جامعه پرداختهاند، نمیتوان غفلت کرد. این مقاله میکوشد تا با مروری به برخی از دیدگاههای کلاسیک، چشماندازی نو بر معرفتشناسی و روششناسی یکی از دو جریان اصلی تعقل سیاسی مسلمانان بیندازد. دیدگاه اصلی این مقاله آن است که گفتمان فقه سیاسی شیعه ترکیب دوگانهای است از دیدگاههای کلامی شیخ مفید و اصولی سید مرتضی بخصوص تأکید مرتضی بر عقل به عنوان یکی از پایههای استدلال فقه شیعه دارای نتایج مهم و قابل توجه در ساحت نظریه سیاسی است. از این رو مقاله حاضر با تأکید بر مبانی کلامی ـ معرفتی دانش سیاسی و بنیادهای فقهی ـ روش شناختی همراه با تحلیلی عینی میکوشد تا برخی عناصر گفتمانی فقه سیاسی شیعه چون «مسأله مشروعیت» و «بازخوانی دو وجهی اقتدار» را باز نماید. خلاصه ماشینی:
شافعی معتقد است رأی باید بر مبنای قیاس باشد و با این منطق هم استحسان ابوحنیفه (اهل رأی) را فرومیریزد و هم استصلاح مالکی (اهل حدیث) را [جابری 1994: 127]؛ چرا که قیاس یکسره رأی نیست بلکه باید نصی از کتاب یا سنّت باشد تا به مثابه آن بتوان استدلال عقلی و اجتهاد کرد یا به بیان دیگر موافقتی میان اصل (نص) و فرع (امری که قرار است دربارهاش حکم صادر شود) برقرار نمود، لذا اجتهاد / قیاس سازوکار فکری است که یکطرف (نص یا الفاظ) را به طرف دیگر (واقعیت یا احکام) ربط میدهد و به همین دلیل بحث اصول فقه از مقدمات لغوی و مبحث الفاظ آغاز میشود، بدین سان شافعی بنیانگذار عقلانیت فقهی است عقلانیتی که به دنبال یافتن اصلی برای هر فرع میباشد [جابری 1994: 128]. شیخ مفید با قراردادن این بحث در منظومه فکری خود یکی از بنیادهای معرفتی دانش سیاسی شیعه را تبیین میکند؛ چرا که به نظر او غیبت از جهت استمرار امامت و حکومت شرعی اجتنابناپذیر است و لذا در فرازی از مباحث خود به تفحص جدّی بنی عباسی برای یافتن امام غایب و انقطاع امامت اشاره میکند: مخفی نیست بر هیچ کس آنچه بجای آورد معتمد بعد از وفات امام حسن عسگری(ع) از حبس نمودن او کنیزان آن حضرت را و تفحص نمودن از حال ایشان که کدامیک حاملهاند، زیرا طایفه امامیه متفق شده بودند بر اینکه قائم آل محمد فرزند امام حسن عسگری خواهد بود و گمان کرده بود معتمد به اینکه ظفر خواهد یافت بر قائم و او را خواهد کشت و ازاله طمع طایفه امامیه خواهد کرد.