سهروردی و ایران باستان

نویسنده

استاد ادیان و عرفان دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران

چکیده

خلاصه ماشینی:
"برخی دیگر از رساله‌های ابن سینا برگرفته از آثار دوران یونانی مآبی و آثار گنوسی و هرمسی است که در سنت فکری و فلسفی پیش از اسلام وجود داشته است. از قرن دوم و سوم به بعد، متصوفه مبنای معرفت‌شناسی اشراقی داشتند و برای دستیابی به حقیقت از تجلیات باطنی و نوردل مدد می‌‌جستند، اما این نحوة نگرش به صورت نظام فلسفی مطرح نبوده است. ما می‌دانیم که در دورة پیش از اسلام، در دورة سلاطین ساسانی، در ایران، مکتبهای فکری و فلسفی وجود داشته است، و همین حکمت خسروانی یا حکمت پهلوانی که شیخ شهاب‌الدین سهروردی ذکر می‌کند، یکی از جریانات فکری موجود در ایران بوده است، همچنین، می‌دانیم که مزداپرستی به اشکال مختلفش ــ زروانی، غیر زروانی ــ متداول بوده است. هر چند که شارحین او و صدر المتألهین هم تلاشهایی کردند، اما حکمت اشراق صبغه ثنوی خود را حفظ کرده است و به این دلیل نتوانست در محیط اعتقادی اسلام جا باز کند و گرنه لطایف و ظرایف بسیار دل‌انگیزی دارد که شاید حتی عرفان اسلامی ندارد. آیا اسماء و صفات این «هو» در زمان حادث شده یا اصلا در ذات او بوده است؟ آیا می‌شود خداوند باشد و عالم نباشد، یا خداوند باشد و قادر نباشد یا خالق نباشد؟ خداوند به قول مسیحیها، آلفا و امگای هستی است. ممکن است یک روح در یک زایش به عالم انوار برود، و این احتمال هم وجود دارد که روحی نتواند در یک زایش به عالم انوار برسد و لازم باشد در قالبهای مختلف سیر کند و مراحل تزکیه را طی کند تا به کمال خودش برسد و به عالم نور راه یابد."

کلیدواژه‌ها