خلاصه ماشینی:
"در پاسخ میگویم چون معرفتشناسی ـ به عنوان یکی از شاخههای فلسفه ـ ربط وثیق و محکم با این مؤلفة معنویت دارد و موضوع بحث ما «ارتباط زندگی اصیل و معرفتشناسی» است، در نتیجه بنده فقط در مورد این موضوع بحث میکنم و به مؤلفههای دیگر نمیپردازم؛ اما از این نکته که بگذریم، به نظر بنده توجه دادن به «زندگی اصیل» بسیار بسیار مهم است و اگر بگویم نخستین چیزی که باید به دیگران بیاموزیم این است که زندگی اصیل سپری کنند، هیچ مبالغه نکردهام. شما باید بر اساس فهم خودتان به این برسید که بتهای چهارگانة بیکن زندهاند هنوز مالاریای جهل، خطا و سوء نیت ریشهکن نشده است تا نتیجة طبیعی اعتقاد به این دو مقدمه شک دستوریای باشد که در آن بگویید: من بنا را بر نادرست بودن باورهایم میگذارم و به همین دلیل باید تک تک آنها را بیازمایم و ببینم که آیا «خدا وجود دارد؟»، «زندگی پس از مرگ وجود دارد؟» «ارتباط خدا به وسیلة رسالت و نبوت با بعضی از انسانها»، «سخن گفتن خدا با برخی افراد و پیامرسانی به همة انسانها از طریق آنها»، «هدفمند بودن عالم خلقت»، «معنادار بودن زندگی»، «اخلاقی بودن نظام خلقت» درست است یا نه؟ پس انسان در باب همة اینها میتواند از نو تأمل کند که حاصلش ممکن است مؤید یا مضعف عقیده سابق باشد و هر کدامش باشد، خوب است، ولی اگر پس از تأملات به این نتیجه رسیدید که عقاید موروثی شما نادرست است، زندگی کردن بر اساس این عقاید جدید زندگی اصیل است نه بر اساس عقاید سابق."