پرسشی که این مقاله تلاش دارد پاسخگوی آن باشد اولاً، این است که امام خمینی چه نگرشی نسبت به گفتمان غربگرا دارد، و ثانیاً، اینکه آیا ایشان جایگزینی در مقابل گفتمان غربگرا مطرح میکند یا خیر. در پاسخ، با پذیرش این فرض که گفتمان روشنفکران غربگرا تحت تأثیر اندیشه مدرنیته قرار دارد، گفتمان امام خمینی به شالوده شکنی گفتمان غربگرا و در سطحی بالاتر به شالودهشکنی خود بنیانی تفکر غربی میپردازد. در شرایطی که هیچ یک از گفتمانهای مدرنیته قادر نبود پاسخگوی مسائل جامعه ایرانی باشد امام خمینی با احیای گفتمان اسلام گرایی و شالوده شکنی از گفتمان غربگرا قرائتی بدیع از هستی، انسان و دین ارائه داد که میتوان آن را در قالب گفتمانی که نه ریشه در مدرنیته غربی و تفکر وابسته به آن دارد، و نه متأثر از موج نسبیگرایی و نهیلیسم پست مدرنی، و نه سنّتگرا و نوستالوژیک است، مطرح کرد. این گفتمان، گفتمانی برخاسته از متن اسلامی ـ ایرانی است که غایتی متعالی برای انسان آشفته و افسرده عصر جدید به ارمغان آورده است و رسیدن به معرفت الهی و انسان کامل را مطرح میکند، امری که در گفتمان غربگرا مغفول مانده بود. امامخمینی تقابلهای دوتایی گفتمان غربگرا نظیر علم/دین، حاکمیت مردم/حاکمیت خدا، ایران/اسلام، عقل/وحی، قانون/شریعت و... پایان داد. در مجموع، ایشان با بازتعریف رابطه هستی، انسان و دین گفتمانی ایجاد کرد که بتواند ضامن سعادت آحاد جامعه باشد.