نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه تهران
2 کارشناس ارشد علوم قرآن
چکیده
کلیدواژهها
عوامل و زمینههای مهجوریت قرآن در بعد سیاسی و اجتماعی
در اندیشة امام خمینی(س)
عبدالهادی فقهیزاده[1]
یونس اشرفی امین[2]
چکیده:مهجوریت قرآن به معنای متروک ماندن آموزهها و اعراض از مفاهیم آن از سوی مخاطبان است. امام خمینی با اعتقاد به جامعیت همهجانبة قرآن، برآن است که ابعاد سیاسی و اجتماعی آن عملاً در سطح وسیعی از جوامع مسلمان مهجور واقع شده است. از نظر ایشان هم مسلمانان و هم بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش دارند و مهمترین زمینهها و عوامل مهجوریت قرآن عبارتند از: مهجوریت اهل بیت(ع)، بسنده کردن به ظواهر قرآن، تحجر و خشکذهنی، ناکارآمد جلوه دادن قرآن در حوزههای سیاسی و اجتماعی از سوی دشمنان، ارائة تفاسیر ناصواب و سلیقهای از قرآن، ستمپیشگی حاکمان و زمامداران، ازخودبیگانگیو خودباختگی فرهنگی.
کلیدواژهها:مهجوریت قرآن، آموزههای سیاسی قرآن، آموزههای اجتماعی قرآن، مصلحان دینی و امام خمینی.
طرح مسأله
قرآن کلام حق (زمر:41؛ رعد:1؛ سبأ:6) مایة هدایت و شفا و رحمت (اسراء:82؛ یونس:57)، نور (نساء:174؛ تغابن:8)، حکمت (آل عمران: 58)، برهان (نساء:174)، ریسمان محکم الهی (آل عمران:103)، مایة ازدیاد ایمان مؤمنان (أنفال:2؛ توبه: 124)، نجات دهنده (ابراهیم:1)، حجت خدا بر بندگان (أنعام:149)، بهترین سخن (زمر:23) و تنها پناهگاه انسان (کهف:27) است. بنابراین عمل به آموزههای قرآن، ضامن سعادت دنیا و آخرت است. چنانکه در گذشته نیز عمل به آموزههای آن باعث رشد و شکوفایی مسلمانان شده است؛ اما از وقتی قرآن عملاً از زندگی مسلمانان اندک اندک کنار رفته و حضور خود را در جامعه از دست داده، جامعة اسلامی به انحطاط گراییده است. از این رو امروزه در جوامع اسلامی، قرآن، در عمل، مبنای روابط اجتماعی و سیاسی نیست و با تشریفاتی شدن نگاه به آن، صرفاً بُعد تخصصی یافته است و گویی تنها گروه خاص و در زمانها و مکانهایی ویژه به آن مراجعه میکنند. در مقابل، عموم مصلحان دینی بر لزوم مراجعه به قرآن تأکید کردهاند. امام خمینی با نگاه جامع به قرآن کریم، همواره به احیای آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن پرداخت و عملاً توانست با تأسیس نظام حکومتی مبتنی بر قرآن، آموزههای سیاسی و اجتماعی آن را در سطحی گسترده به صحنة حیات اجتماعی برگرداند. بر این اساس در مقالة حاضر برآنیم پس از بیان کلیاتی دربارة مهجوریت قرآن و نگرش امام خمینی به ابعاد آن، به تبیین عوامل بروز مهجوریت قرآن در بعد سیاسی و اجتماعی در اندیشة این مصلح دینی، اجتماعی و سیاسی بزرگ بپردازیم.
1ـ مفهومشناسی مهجوریت قرآن
مهجوریت از ریشة «هجر» گرفته شده و «مهجور» اسم مفعول آن است. گروهی از لغویان، «هجر» را ضد «وصل» (إبن منظور 1410 ج 5: 250؛ جوهری 1407 ج 2: 851؛ ابن فارس 1399 ج 6: 34) و مهجورگذاشتن را به «ترک» معنا کردهاند (إبن منظور 1410 ج 5: 252؛ زبیدی 2007 ج 14: 221؛ انیس ابراهیم 1374: 973). از این رو «مهجور» و «هجیر» در معنای متروک (إبن منظور1410 ج 5: 256؛ زبیدی2007 ج 14: 224؛ انیس ابراهیم 1374: 973) بهکار رفته است. صاحب کتاب العین، مهجوریت را ترک چیزی میداند که انسان در مقابل آن تعهد دارد (فراهیدی 1405 ج 1: 387 و نیز ر.ک. به: إبن منظور 1410 ج 5: 252؛ زبیدی 2007 ج 14: 224) و مراد از سخن پیامبر(ص) در آیة 30 سورة فرقان را مهجوریت خود پیامبر(ص) و قرآن برمیشمارد (فراهیدی: 1405 ج 1: 387). راغب اصفهانی نیز برآن است که مراد از مهجوریت در آیة مزبور، دوری قلبی یا قلبی و زبانی از قرآن است (راغب 1418: 833). مصطفوی نیز «هجر» را به معنای «ترک چیزی همراه با وجود نوعی ارتباط با آن» معنا کرده است (مصطفوی 1369 ج 11: 240). معنای دیگر «هَجْر»، هذیان گفتن و سخن باطل بر زبان راندن است (جوهری 1407 ج 2: 851؛ زبیدی 2007 ج 4: 217 ، 219؛ ابن فارس 1399 ج 6: 35). در فرهنگنامههای فارسی نیز مهجور به معنای دور افتاده، سخن پریشان و ناحق، متروک وکلامی که استعمال آن وانهاده شده، بهکار رفته است (دهخدا بیتا ج 14: 21874؛ شاد 1892 ج 3: 479).
برخی از مفسران منظور از مهجوریت قرآن را متروک نهادن قرآن و ایمان نیاوردن به آن دانستهاند. (فیضکاشانى 1415 ج4: 11؛ آلوسى 1415 ج10: 14؛ فخررازى 1420 ج24: 455 ؛ سیوطى 1416: 365؛ بیضاوى 1418 ج4: 123) بعضی دیگر از مفسران، از مهجوریت به اعراض مردم از قرآن و هدایت و عدم توجه به آن تعبیر کردهاند. (طوسى بیتا ج7: 486؛ ابن کثیر 1419 ج 6: 99)[3]؛ چنانکه در برخی از تفاسیر تصریح شده است که مهجوریت به معنای عدم تصدیق و عمل به آموزههای قرآن است (رازى 1408 ج14: 218؛ ابن کثیر 1419 ج6: 99).[4]
بنابراین مهجور کردن قرآن، به معنای عدم درک درست اهمیت و جایگاه قرآن و ترک آموزههای آن و نوعی بیتوجهی به آن از روی غفلت است و مهجوریت قرآن مراتبی دارد که مهمترین مرتبة آن، عدم عمل به آموزههای قرآن و اکتفا به جنبههای صوری و تشریفاتی به شمار میرود.
2ـ «مهجوریت قرآن» از دیدگاه امام خمینی
قرآن کریم از منظر امام خمینی، سفرة گستردة الهی (امام خمینی 1385 ج 19: 115) کتاب انسان سازی (امام خمینی 1385 ج 3: 230؛ ج 7: 285) و جامع معارف و حقایق اسماء و صفات الهی است. امام خمینی قرآن را «از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقه الهیّه» (امام خمینی 1373: 66) صورت اسم اعظم (امام خمینی 1373: 321)، تجلّی تامّ اسماء و صفات الهی (امام خمینی 1385 ج 12: 421) سرّ بین حق و ولیّ الله اعظم (امام خمینی 1385 ج 19: 285) معرّف انسان کامل (امام خمینی 1373: 321) اعظم و اشرف کتب مقدسه (امام خمینی 1385 ج 20: 312) تاج کرامت و شرف (امام خمینی بیتا: 80) مبدأ تمام معارف (امام خمینی 1385 ج 19: 438) و هدایتگر به راه مستقیم (امام خمینی 1373: 203) معرفی میکند.
از دیدگاه امام خمینی، قرآن کریم در مسائل سیاسی و اجتماعی جامعیت تامّ دارد (امام خمینی 1379: 49) و مشتمل بر همه چیز است (امام خمینی 1385 ج 4: 448). حجم آموزههای سیاسى و اجتماعى قرآن را بیشتر از مطالب عبادى آن است (امام خمینی 1385 ج2: 255؛ ج5: 188) و برآن است که نسبت آیات اجتماعی و سیاسی قرآن به آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است (امام خمینی 1381: 11). ولی مسلمانان عملاً آنها را کنار گذاشته و تنها به بُعد ضعیف آن توجه کردهاند (امام خمینی 1385 ج6: 43). امام خمینی احکام عبادی را منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی برمیشمارد (امام خمینی 1385 ج 13: 131 ـ 130) و آیات اخلاقی قرآن را نیز مشتمل بر ابعاد سیاسی و اجتماعی تلقی میکند (امام خمینی 1379: 61).
امام خمینی معتقد است علیرغم آنکه قرآن همه چیز برای مسلمانان به ارمغان آورده، خود مسلمانان، عملاً آن را مهجور کردهاند؛ به این معنا که «استفادهاى که باید از آن بکنند نکردند» (امام خمینی 1385 ج12: 320). ایشان ضمن اینکه احکام سیاسى و اجتماعى اسلام را مهجور میداند (امام خمینی 1385 ج18: 463) با اشاره به شکوة پیامبر(ص) از امت خود[5] و با نیمنگاهی به وضعیّت کنونی جهان اسلام، علت عمدة مشکلات مسلمانان را در عمل نکردن به آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن برمیشمارد (امام خمینی 1385 ج16: 34- 33) امام خمینی با یادکرد آیة 179 از سورة اعراف،[6] یکی از علامات جهنمی بودن را عدم تفقه و تدبر در آیات قرآن میداند و چنین کسانی را از حیوانات گمراهتر معرفی میکند (امام خمینی 1386: 287). از نظر ایشان، علّت عدم تأثیر قرآن در دلهای مسلمانان، آن است که قلبهای آنان از حقایق عقلی آن آگاه نیست و استفادة مسلمانان از آن، در حدّ لقلقة زبان است و در مرتبة ذکر حقیقی قرار ندارد. از این رو میگوید: «... حقیقت و حقیّت قرآن به قلب ما نرسیده و دل ما به آن نگرویده و ادراک عقلی، بسیار کم اثر است» (امام خمینی 1386: 91- 90).
3ـ عوامل و زمینههای مهجوریت قرآن در بعد سیاسی و اجتماعی
مهجوریت قرآن واقعیّتی انکارناپذیر است که در آیات قرآن نیز از زبان پیامبر(ص) به آن اشاره شده است (فرقان:30) و حصول آن، بیگمان، مانند هر پدیدة دیگری مسبوق به علل و عوامل خاصّی است. بنابراین و با تتبّع در آثار برجای مانده از امام خمینی میتوان به زمینهها و عوامل متعددی برای مهجور ماندن آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن در نزد بیشتر مسلمانان و در اغلب جوامع اسلامی در طول تاریخ پی برد که ما آنها را به دو دستة عوامل دروندینی و بروندینی تقسیم میکنیم و در ادامه به بیان مهمترین آنها میپردازیم:
3-1- عوامل و زمینههای دروندینی
3-1-1- مهجوریت اهل بیت(ع)
خداوند مسئولیت تبیین قرآن را بر عهدة خود پیامبر(ص) گذاشته است (نحل:44، 64). پیامبر(ص) نیز از سوی خداوند، اهل بیت(ع) را در حدیث ثقلین عِدل قرآن معرفی کرده (کلینی 1411 ج 1: 233؛ ترمذی بیتا ج 5: 663؛ ابن حنبل 1398 ج 3: 17،14، 26) و مسلمانان را از خطر افتراق این دو انذار داده است، چنانکه قرآن کریم، اطاعت از پیامبر(ص) را به منزلة اطاعت از خداوند میداند (نساء:80)، اما بعد از سپری شدن عصر بعثت، اتفاقاتی افتادکه اهل بیت(ع) در جامعة اسلامی مهجور واقع شدند. امام خمینى با اشاره به حدیث ثقلین تأکید میکند که بعد از رحلت پیامبر(ص)، «هرچه بر یکى از این دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگرى است...»(امام خمینی 1385 ج21: 394).
امام خمینی عدم تشکیل حکومت از سوی اهل بیت(ع) را بزرگترین گرفتاری جهان اسلام برمیشمارد و معتقد است که مسلمانان در طول تاریخ، گرفتار هواهای نفسانیه بودهاند و این مشکلات، مقابله با تشکیل حکومت اسلامی از سوی ائمه(ع) است (امام خمینی 1385 ج 2: 358). بنابراین مهجوریت اهل بیت(ع)، در عمل باعث مهجور شدن قرآن شده و بسیاری از آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن، که میتوانست از سوی معصومان(ع) در عرصههای گوناگون اجتماعی جامة عمل بپوشد، متروک گردیده است.
3-1- 2- بسنده کردن به ظواهر قرآن
اکتفا به ظواهر از سوی اندیشمندان و مفسران مسلمان، گاه باعث مهجوریت ابعاد سیاسی واجتماعی قرآن شده است. امام خمینی با اشاره به پارهای روایات، از مفسرانی انتقاد میکند که استفاده از قرآن را در ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و محسنات لفظیه و معنویه و وجوه اعجاز و امثال آن منحصر دانسته و از معارف الهیّه و جهات روحی قرآن غافل شدهاند. امام خمینی آنان را مانند بیمارانی میداند که به طبیب مراجعه کرده نسخة پزشک را به همراه دارند، اما معالجة خود را در این میدانند که نسخة طبیب را حفظ و ضبط کنند و به ترکیبات آن پی ببرند. به تعبیر امام خمینی «اینان را مرض خواهد کشت و علم به نسخه و مراجعه به طبیب برای آنها بکلّی بینتیجه است» (امام خمینی 1373: 171). ایشان علت استفادة حداقلی از این کتاب زندگی را در عدم نگاه تعلیمی به آن قلمداد میکند (امام خمینی 1373: 192).
امام خمینی با اشاره به شکوة پیامبر(ص) تأکید میکند که اگر به ظواهر قرآن اهمیت بدهیم، اما در عمل به آموزههای آن اهتمام نورزیم، از ننگ مهجور گذاشتن قرآن و شکایت پیامبر(ص) رهایی نخواهیم یافت (امام خمینی 1373: 198). امام خمینی ضمن انتقاد شدید از بسنده کردن به ظواهر و مسائل سطحی مربوط به قرآن اذعان میکند که واقعاً «آیا اگر ما این صحیفة الهیّه را مثلاً جلدى پاکیزه و قیمتى نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نگذاشتیم؟...» (امام خمینی 1373: 198).
امام خمینی از پرداختن برخی از ظاهرگرایان به علوم قرآن، بدون تدبر و تفکر در آیات آن و اینکه علوم قرآن را صرفاً در «معانى عرفیّه عامیّه و مفاهیم سوقیّه وضعیّه» بدانند و کار خود را منحصر در «دستورات صوریّه ظاهریّه» قلمداد کنند، انتقاد میکند (امام خمینی 1373: 290) و آن را «نشناختن حق قرآن و ناقص دانستن شریعت» برمیشمارد (امام خمینی 1373: 291). از این رو، با انتقاد از ظاهرگرایی، توقف در ظاهر را مایة مرگ و هلاکت و جهالت دانسته و نخستین ظاهرگرا را شیطان میداند که با نگاه به ظاهر آدم و بدون توجه به باطن و مقام وی، از عمل به فرمان خداوند سرپیچی کرد (امام خمینی 1359: 95) امام خمینی در عین حال عملکرد برخی از اهل باطن را نیز به سبب غفلت از ظواهر قرآن نقد میکند و راه وصول به باطن را «تأدّب به ظاهر» میداند (امام خمینی 1373: 290) و از این رو، با مردود شمردن افراط و تفریط در پرداختن به ظواهر، عالمان را به رعایت اعتدال و توجه به ظاهر توأم با توجه به باطن فرا میخواند (امام خمینی 1373: 291).
برخی از دانشمندان، علوم گوناگون را حجابی برای فهم قرآن دانسته و حتی اصطلاحات و دانشهایی را که برای فهم دین و آیات قرآن بهکار رفته، «حجاب» برشمردهاند (طالقانی بیتا ج 1: 16). گروهی دیگر نیز، تصریح کردهاند توجه به ظواهر و عدم درک و پرداختن به ابعاد اجتماعی و سیاسی قرآن و اسلام، باعث رخوت و سستی و بیتفاوتی عدهای نسبت به مسائل جامعه میگردد (سید قطب1350: 31).
3-1- 3- تفاسیر ناصواب و سلیقهای
امام خمینی با انتقاد از انحراف و کج فهمی عدّهای، تأکید میکند که در طول قرون گذشته، برخی ماهیت ظلمستیز اسلام را در اثر تبلیغات سوء بیگانگان دگرگون جلوه دادهاند و قرآن کریم را که کتاب جهاد با مشرکین و مترفین است، دگرگون شناساندهاند (امام خمینی 1385 ج3: 254). ایشان از توجیه معنوی برخی مسائل سیاسی و اجتماعی قرآن اظهار نارضایتی کرده (امام خمینی 1385 ج 10: 459) و با اشاره به تفسیرهای فریبنده و انحرافی برخی از گروهها، بر لزوم تمسک به قرآن، برای درهم کوبیدن و از بین بردن استکبار و جبهة کفر و نفاق پافشاری میکند (امام خمینی1385 ج 15: 247ـ246، 331). چنانکه از نظر سیدجمال الدین اسدآبادی نیز تفسیر غربی آیات و مفاهیم قرآن و توجیه آیات ماوراءالطبیعی قرآن و تفسیر مادی آن از عوامل مهجوریت آخرین کتاب آسمانی به شمار میرود (مطهری بیتا: 20).
3-1- 4- سازش و سکوت در مقابل ستمگران
آیات قرآن بر ظلمستیزی و لزوم مبارزه با ستمگران دلالت دارد؛ اما در طول تاریخ برخی از مسلمانان با سکوت و سازش در برابر ظلم و جور، عملاً باعث مهجوریت آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن شدهاند. امام خمینی سازش با ظالم را، ظلم به مظلوم و ظلم به بشریت دانسته (امام خمینی 1385 ج18: 500) و آن را خلاف قرآن برشمرده است (امام خمینی 1385 ج3: 340) و از برخی واعظان غیر متّعظ با تعابیری چون «آخوندهای درباری»، «وعاظ السلاطین» و... انتقاد میکند که در طول تاریخ با جعل روایت، عملاً در مقابل قرآن ایستاده و جنبة ظلم ستیزی قرآن را مهجور نهاده و حکم به سازش با سلاطین و حکام ظالم دادهاند (امام خمینی 1381: 65). او آنان را «علمای سوء و تملّقگویان ظلمه و ستمگران» و «دین به دنیا فروشانی» مینامد که از منزلت و موقعیت علمای اسلام سوء استفاده میکنند و به ظالمان خدمت میکنند (امام خمینی 1385ج 20: 338 ، 339). امام خمینی با استناد به پارهای آیات قرآن مانند آیه 36 سورة مائده و روایات معصومان(ع)، مانند«إذا ظهرت البدع فللعالم أن یظهر علمه و إلا فعلیه لعنة الله» (کلینی 1411 ج 1: 54) سکوت علما را به منزلة تأیید ستمگران و کمک به دشمنان اسلام میداند (امام خمینی 1379: 206). ایشان سازش با بیگانگان را خودباختگى و خیانت به اسلام و مسلمانان برشمرده و از مردم میخواهد که سازشکاران را طرد کنند (امام خمینی 1385 ج 12: 148).
3-1- 5- دنیازدگی گروهی از مسلمانان
از دیگر عوامل مهجوریت قرآن در طول تاریخ، دنیازدگی گروهی از مسلمانان است. امام خمینی یکی از حجابها و موانع استفاده از قرآن و مهجور ماندن معارف آن را «حب دنیا» می داند؛ زیرا قلب به واسطة این محبت از ذکر خدا غافل میشود و از قرآن و آموزههای آن اعراض میکند (امام خمینی1373: 202). بنابراین به حوزههای علمیه و روحانیان توصیه میکند که سادهزیستی را همواره رعایت کنند (امام خمینی 1385 ج 20: 343 ـ342) و از زیّ طلبگی خارج نشوند (امام خمینی 1385 ج 18: 13 ـ 12) زیرا در غیر این صورت، اسلام تخریب میشود. از نظر ایشان، عالمی که از نظر علمی به مرتبة بالایی رسیده، اما تهذیب یافته نیست، بسیار مضر است و ضررهایی برای جامعه دارد که غیر عالم ندارد (امام خمینی 1385 ج 8: 310). او از سر دلسوزی به حوزههای علمیه سفارش میکند که مبادا حوزهها گرفتار تشریفات شوند (امام خمینی 1385 ج 19: 43 ـ 42). امام خمینی از روحانیان میخواهد که به دانستههای خود عمل کنند؛ زیرا اگر یک روحانی، گفتار، رفتار و حرکاتش قرآنی نباشد، نمیتواند مبلّغ قرآن و اسلام و اهل بیت(ع) باشد؛ از این رو با اشاره به روایاتی که اهل جهنم از بوی عالمی که به علمش عمل نکند، آزرده میشوند (امام خمینی 1385 ج2: 16؛ کلینی 1411 ج 1: 44) تأکید میکند که بین عالم و غیرعالم تفاوت وجود دارد (امام خمینی 1385 ج 2: 17 ـ 16) زیرا انحراف عالم، باعث انحراف یک امت میگردد؛ «إذا فَسَد العالِمُ، فَسَدَ العالمَ» (امام خمینی 1385 ج2: 24؛ ج6: 285؛ آمدی بیتا ج 7: 269)؛ چنانکه گروهی از مصلحان دینی، مانند سید قطب، کواکبی و مطهری نیز از وابستگی برخی از دانشمندان و عالمان به دنیا و عدم تطابق قول و عمل آنان انتقاد کردهاند (سید قطب بیتا: 97ـ94؛ امین بیتا: 275؛ مطهری 1378: 86).
3-1- 6- تحجر و خشکذهنی
فهم صحیح قرآن و آموزههای آن، نیازمند وسعت نظر، ژرفاندیشى و عقلانیت است. در مقابل، تحجر، قشرىگرى و جمود، آفت فهم دین به شمار میرود. نگاهى به تاریخ اسلام، نقش قابل توجه این عامل را در رشد یا انحطاط مسلمانان نشان مىدهد. فِرق ظاهرگرا عمدتاً به این آسیب فکرى گرفتار بودهاند. خوارج جزء این متحجران بودهاند (امام خمینی 1385 ج1: 303- 302؛ ج14: 136؛ ابن ابىالحدید 1404 ج 2: 282- 281). امام خمینی همواره از متحجران مقدسنما انتقاد کرده و خطر تحجرگرایان را مهم برشمرده است (امام خمینی 1385 ج21: 278؛ ج20: 315) و خطاب به علما میگوید: «خون دلی که پدر پیرتان از این دستة متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است» (امام خمینی 1385 ج 21: 278).
جوادىآملى نیز سِرّ رکود معرفتشناسى را در ادوار گذشته، بینش متحجرانة ظاهرگرایانى برشمرده است که در مسائل فقهى به وجوب احتیاط در «مالانص فیه» معتقد بودند و در مسائل اعتقادى، قرآن را تحریف شده یا دشوارفهم مهجور نهادند و بنابراین آیات فراوانى که دعوت به نظر، تدبر، تعقل و مانند آن داشت یا مصداق استدلال و نمونه احتجاج و نظایر آن را ارائه مىداد، همچنان مهجور ماند (جوادی آملی 1378 ج13: 42). برخی از مصلحان دینی مانند سید جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده نیز از وجود تحجر، جمود و خشکذهنی در کشورهای اسلامی، همزمان با عصر پیشرفت و تلاش همه جانبة غرب برای ترقی و توسعه، انتقاد کردهاند (شرفی1372: 80-81؛ مطهری بیتا: 36).
3-1- 7- ازخودبیگانگیو خود فراموشی
یکی از عوامل مهجوریت قرآن در بعد سیاسی و اجتماعی، دچار شدن گروههایی از مسلمانان به نوعی خودبیگانگی و خودفراموشی در مواجهه با فرهنگ غربی در جامعة جهانی است؛ حال آنکه قرآن مىفرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ...» (حشر:19). امام خمینی وابستگی فکری و فرهنگی به غرب را آفتی برای جامعة اسلامی برمیشمارد و معتقد است که اگر مسلمانان با دیدن پیشرفت صنعتی غرب گمان کنند که راه پیشرفت، کنار نهادن عقاید خود و یکرنگی با آنان است، راه به خطا پیمودهاند (امام خمینی 1381: 19). او با نقد ازخودباختگی مسلمانان در مقابل پیشرفتهای مادی بیگانگان (امام خمینی 1385 ج 8: 79)، تبلیغات فراوان دربارة پیشرفتهای غرب را عاملی برای تحقق این هدف میداند که مسلمانان کاملاً مطیع فرهنگ غربی گردند و به فرهنگ غربی افتخار کنند و در مقابل، پرداختن به قرآن و شعائر اسلامی، عقبماندگی و کهنهپرستی تلقی گردد (امام خمینی 1385 ج 9: 80؛ ج 21: 416). چنانکه برخی دیگر از مصلحان دینی و اجتماعی مانند سیدجمال الدین اسدآبادی نیز از خودبیگانگی و از خودباختگی در مقابل غرب را عامل مهجوریت آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن برشمردهاند (اسدآبادی 1421: 91ـ87 ؛ مطهری بیتا: 32) .
3-2- عوامل و زمینههای بروندینی
3-2-1- استکبار و مستکبران
قرآن کریم استکبار را عامل مخالفت با دعوت و آیات الهی (جاثیه:31)، و مستکبران و استکبار را باعث گمراهی مستضعفان (سبأ:31) برشمرده است. از آنجا که بیگانگان آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن را مانع بزرگى برای رسیدن به اهداف خود میدانند، از این رو، کوشش برای مهجور ساختن قرآن و کنارگذاردن آن از زندگى سیاسی و اجتماعی مسلمانان را به مثابة راهبردی اساسى دنبال میکنند تا بتواند سلطهگرى خود را درکشورهاى اسلامى تداوم بخشند. امام خمینی به نقشههای بیگانگان در مهجور کردن قرآن اشاره کرده، به همکاری آنان با حکومتهای ناصالح در جهان اسلام برای محو قرآن از صحنة جامعه میپردازد (امام خمینی 1385 ج 21: 396 ـ 395) و تأکید میکند که بیگانگان مىخواهند مسلمانان را از قرآن جدا کنند، تا پشتوانهاى نداشته باشند (امام خمینی 1385 ج4: 216).
در همین مسیر، حاکمان و زمامداران ستمگر، افزون بر بیتوجهی به آموزههای قرآن و عترت، جامعه را از اهتمام به آموزههای اسلام باز میداشته و بعضاً به مخالفت و معارضة نظری و عملی با قرآن و معصومان(ع) پرداختهاند.
قرآن کریم در آیات متعدد به خوی استکبارگری (عنکبوت:39)، برتریطلبی (یونس:83؛ مؤمنون:46؛ قصص:4)، به بندگیکشیدن مردم (شعراء:22)، استضعاف (قصص:4)، اسرافکاری (یونس:83)، فساد (نمل:34؛ بقره:205؛ قصص:4)، اتراف (سبأ:34)، استبداد (غافر:29) حاکمان ستمپیشه اشاره کرده و آنها را عوامل و زمینههای عملی دوری گروههای پرشماری از مردم از عمل به آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن شناسانده است.
امام خمینی با اشاره به اینکه نبود حکومت اسلامی باعث گسترش ظلم و فساد است (امام خمینی 1385 ج 21: 15) به تفاوتهای حکومت اسلامی با حکومتهای دیگر پرداخته و مسئولان کشور را از کمترین ظلم و زورگویی برحذر میدارد (امام خمینی 1385 ج 6: 461). ایشان منشأ آشفتگی جامعه و بهوجود آمدن تفرقه را مسئولان کشورهای اسلامی میداند (امام خمینی 1385 ج3: 256) و ضمن اشاره به اقدامات حکّام برای مهجور کردن مفاهیم قرآن، تظاهر آنان به قرآن را برای عوامفریبی میداند و از اینکه از سویی آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن را نقض کرده و از سوی دیگر به چاپ و انتشار قرآن میپردازند، انتقاد میکند (امام خمینی 1385 ج 11: 288- 287). امام خمینی ضمن خطرناک دانستن این فریبکاری (امام خمینی 1385 ج 12: 467) تظاهر آنان به دینداری را برای از بین بردن محتوای قرآن برمیشمرد (امام خمینی 1385 ج 3: 317؛ ج 8: 12- 11).
3-2-2- ناکارآمد جلوه دادن قرآن
یکی دیگر از عوامل مهجوریت قرآن و عدم تحقق آموزههای آن در جوامع اسلامی، نگرش محدود به آیات آن و ناکارآمد جلوه دادن آموزههای قرآن در ابعاد سیاسی و اجتماعی است. حال آنکه آیات قرآن حاکی از جامعیت و جهانی بودن آن است (ص:87؛ قلم:52؛ أنعام:19؛ بقره:185). امام خمینی با اتخاذ موضع شدید در برابر گروهی که قرآن و اسلام را فاقد احکام سیاسی ـ اجتماعی میدانند تصریح میکند: «قرآن کریم و سنّت رسول الله ــ صلّی الله علیه و آله ــ آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند» (امام خمینی 1385 ج21: 406). ایشان تصریح میکند که آن روز که در غرب هیچ خبرى نبود و در جهان اثرى از قانون نبود، خداوند به وسیله پیامبر(ص) قوانینى فرستاد که انسان از عظمت آنها به شگفت مىآید؛ از این رو خداوند علاوه بر وظایف عبادی، برای مسائل سیاسی و اجتماعی و حکومتی نیز قانون جامع و کامل فرستاده است (امام خمینی 1381: 12).
3-2-3- مقابله با آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن
استکبار و ایادی آن همواره سعی در منزوی کردن قرآن و آموزههای سیاسی و اجتماعی آن داشتهاند و به این منظور از حربههای گوناگونی بهره بردهاند. امام خمینی با اشاره به حملات علنی و مخفیانة دشمنان اسلام علیه قرآن و معارف آن، مسلمانان را به بیداری و هشیاری در مقابل آنها فرا میخواند (امام خمینی 1385 ج 2: 488-487) جسارت به ساحت مقدس قرآن مثل پاره نمودن آن، (امام خمینی 1385 ج 9: 361) آتش زدن قرآن، (امام خمینی 1385 ج1: 231؛ ج4: 165) مسخره کردن آیات، (امام خمینی 1385 ج 9: 78) تشکیک در قرآن، انتشار قرآنهای ساختگی، ایجاد تردید در اعتقادات و متهم کردن اسلام به دین ناامنی، متهم ساختن قرآن به تروریسم (غزالی بیتا: 97) عقبافتادگی و هرج و مرج طلبی از مصادیق اهانت به قرآن از سوی دشمنان اسلام به شمار میروند (هامفری 1386: 111- 107) که خواه ناخواه در تشویه چهرة اسلام و قرآن کریم در میان عدهای از مردم کشورهای گوناگون مؤثر میافتد.
امام خمینی به مقابلة استعمارگران با آموزههای وحیانی برای دور ساختن فرهنگ قرآن از جامعه (امام خمینی 1385 ج 2: 461) و محو اساس قرآن کریم (امام خمینی1385 ج 2: 482) و آموزههای آن اشاره میکند (امام خمینی 1379: 564) و نسبت به ترویج تعلیمات انحرافی غرب برای جلوگیری از پیشرفت جوانان هشدار میدهد (امام خمینی 1385 ج9: 81ـ 79) و معتقد است دولتهای استکباری تلاش میکنند تا با نفوذ در دانشگاهها، جوانان را مطابق خواست خود تربیت کنند و استقلال فکری را از آنان بگیرند (امام خمینی 1385 ج 12: 5).
3-2-4- تبلیغ جدایی دین از سیاست
یکی از اقدامات بیگانگان در جهت مهجوریت آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن، ترویج جدایی دین از سیاست بهشمار میرود. امام خمینی سکولاریسم را منطق اسلام نمیداند (امام خمینی 1385 ج5: 440) و با ابراز نگرانی از رواج تفکر جدایی دین از سیاست در کشورهای اسلامی، اسلام را غریب و ناشناخته معرّفی میکند، و مسلمانان را ناآشنا به حقایق اسلام برمیشمارد (امام خمینی 1385 ج 19: 21). ایشان ضمن انتقاد از برخی سردمداران کشورهای اسلامی، آنان را «وابستگان به حکومتهای جابر» و بازیگرانی مینامد که اسلام را در گوشة مساجد محصور نمودهاند و باعث عقب ماندگی مسلمانان شدهاند و احکام اسلامی مانند حج و نماز جمعه را به صورت یک ظاهر بیمحتوا و خشک محصور کردهاند و با «کج فهمی» و «کج فکری» حتی با تشکیل حکومت اسلامی مخالفت میکنند... (امام خمینی 1385 ج 19: 21). از اینرو فعالیت سیاسی را یکی از وظایف مذهبی مسلمانان برمیشمارد (امام خمینی 1385 ج 5: 440).
امام خمینی برآن است که استعمار میخواهد دین را از سیاست جدا کند و از دخالت علمای اسلام در امور سیاسی و اجتماعی جلوگیری کند (امام خمینی 1381: 23). او سابقة طرح جدایی دین و سیاست را زمان بنی امیه و بنی عباس دانسته و از اینکه عدهای از اشخاص متدین نیز این مسأله را باور کردهاند، اظهار تأسف کرده است (امام خمینی 1385 ج 16: 418) و ضمن اشاره به این مسأله که استعمار، سیاسی بودن علما را امری پست جلوه میدهد، (امام خمینی 1385 ج 13: 431؛ ج 10: 124) به این ترفند تصریح میکند که عدهای برای توجیه عدم دخالت روحانیان در مسائل سیاسی و اجتماعی، اینگونه القا میکنند که سیاست به معنی دروغگویی و فریب است و اگر علما وارد سیاست شوند احترامشان پیش مردم از بین میرود! (امام خمینی 1385 ج 13: 361).
از نظر سید قطب نیز یکی از عوامل مهم مهجوریت قرآن، محدود کردن آن در امور معنوی و محرومیت آن از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی است (سید قطب 1350: 113).
3-2-5- ترویج اسلام انحرافی
امام خمینی اسلام را به دو نوع ناب و آمریکایی تقسیم میکند و برای اسلام آمریکایی این ویژگیها را برمی شمارد: «اسلام سرمایهدارى، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بىدرد، اسلام منافقین، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان»، (امام خمینی 1385 ج 21: 11) «اسلام مقدسنماهاى متحجر»، (امام خمینی 1385 ج 21: 120) «اسلام سلطنتى... اسلام التقاط»، (امام خمینی 1385 ج 21: 240) و اسلامی که مطابق آن، علما نباید در امور سیاسی و اجتماعی دخالت کنند (امام خمینی 1385 ج 21: 281) امام خمینی ترویج اسلام انحرافی را یکی از اهداف استعمارگران برای مهجوریت قرآن میداند (امام خمینی 1385 ج2: 487).
در مقابل، اسلام ناب در اندیشة امام خمینی، اسلامی است که پرچمدار آن پابرهنگان و مظلومان و فقرای جهان هستند (امام خمینی 1385 ج 21: 204). این اسلام به تمام ابعاد قرآن و دین، و از جمله سیاسی و اجتماعی نظر دارد و سیاستی جهانی دارد (امام خمینی 1379: 46) امام خمینی از نقشة استعمار برای مهجوریت قرآن پرده برمیدارد و ترویج اسلام انحرافی را از اقدامات آنان برمیشمارد و تصریح میکند که استعمارگران که خود مخالف سرسخت قرآن بودهاند، مدعی حمایت از آموزههای آن گشتهاند تا قرآن کریم را مهجور کنند و از بین ببرند و زمینه براى پیشبرد اهداف استعمارى گردد (امام خمینی 1385 ج2: 487).
یکی دیگر از عوامل مهجوریت آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن، ترویج قرائتی از اسلام است که اساساً در آن سیاست و حکومت نقشی ندارد و امام خمینی از آن به «اسلام آمریکایی» تعبیر کرده است. سید قطب نیز اصطلاح اسلام آمریکایی را به کار برده است.[7] (سید قطب 1350: 104؛ احمدی 1383: 69). سید قطب بر آن بود که دو نوع اسلام وجود دارد: یکی اسلام واقعی و دیگری اسلامی که غرب و آمریکا میخواهد (سیدقطب 1350: 103). آنان از قرآن تنها مسائل فقهی را میپرسند و هرگز به ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن نمی پردازند. آنان حتی برخی از احکام اسلام مانند زکات را عامل خطر و مانع پیشرفت خود می دانند و با آن مخالفت میکنند (سیدقطب 1350: 119).
3-2-6- ایجاد تفرقه میان مسلمانان
یکی از عوامل مهجوریت قرآن در بعد سیاسی و اجتماعی، تفرقه در میان مسلمانان است. قرآن کریم تفرقه و اختلاف را مایة سستی، از بین رفتن ابهت مسلمانان (أنفال:46) و بیخردی (حشر:14) میداند. بر همین اساس، امام خمینی عدم اتحاد بین مسلمانان را یکی از بزرگترین و اساسیترین مشکلات دانسته (امام خمینی 1385 ج15: 169) و ضمن توجه دادن به این معضل سیاسی و اجتماعی، مسلمانان جهان را از درافتادن به دام اختلاف و تفرقه برحذر میدارد (امام خمینی 1385 ج5: 516؛ ج 6: 84-83).
یکی از روشهای بیگانگان برای ایجاد تفرقه و مهجور ماندن آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن، ترویج ملیگرایی در میان مسلمانان است. امام خمینی ملیگرایی را باعث ایجاد دشمنی و شکاف بین مسلمانان میداند (امام خمینی 1385 ج 13: 209) و با توجه به مخالف بودن ملیگرایی با قرآن، (امام خمینی 1385 ج 12: 334) آن را نفی میکند. در اندیشة امام خمینی، قرآن کریم نیز با ردّ نژادپرستی (امام خمینی 1385 ج 17: 109) همه را برابر و برادر میداند (امام خمینی 1385 ج 13: 168- 167). سیدجمال الدین اسدآبادی، سید قطب و اقبال لاهوری نیز ضمن مخالفت با ملیگرایی، آن را نقشة بیگانگان برای تضعیف وحدت مسلمانان دانستهاند که باعث عقبماندگی مسلمانان میگردد (اسدآبادی1421: 72-71؛ سید قطب 1350: 91، 113؛ بقایی 1379: 45).
نتیجه
گروههای پرشماری از مسلمانان همواره از ابعاد سیاسی و اجتماعی قرآن غفلت داشتهاند و با دوری جستن از تعالیم اهل بیت(ع)، اکتفا به مسائل ظاهری، برداشتهای سلیقهای و کجاندیشی و خشکذهنی برخی از عالمان، عملاً به آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن کمتوجهی کرده و آنها را مهجور نهادهاند؛ چنانکه بیگانگان و دشمنان قرآن نیز همواره در مقابله با آموزههای سیاسی و اجتماعی قرآن، دور ساختن آن از صحنة سیاست و اجتماع و ترویج اندیشههای ضد قرآنی کوشش کرده و با ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ترویج قرائتهای بیریشه و نادرست از اسلام، باعث مهجور ماندن ابعاد سیاسی و اجتماعی قرآن شدهاند.
منابع
- قرآنکریم
- آلوسى، سید محمود. (1415 ق) روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق على عبدالبارى عطیة، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
- آمدی، عبدالواحد بن محمد. (بیتا) غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول.
- ابن حنبل، احمد. (1398ق)المسند، بیروت: المکتب الإسلامی، چاپ دوم.
- ابن فارس، ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریا. (1399ق) معجم مقاییس اللغه،6 جلدی، تحقیق عبد السلام محمد هارون، بیروت: دار الفکر.
- ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو. (1419 ق) تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، چاپ اول.
- إبن منظور، ابو الفضل جمال الدین محمد بن مکرم. (1410 ق) لسان العرب، 15 جلدی، دار بیروت للطباعة و النشر.
- ابنابی الحدید، عزالدین. (1404 ق) شرح نهج البلاغه، قم: نشر مکتبة آیة الله مرعشی.
- احمدی، علی. (1383) شهید سیدقطب، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول.
- اسدآبادی، سیدجمال الدین، محمد عبده. (1421 ق) العروه الوثقی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ دوم.
- امام خمینی، روح الله. (1373) آداب الصلوة، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم.
- ــــــــــــــ . (1379) اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (چاپ و نشر عروج)، چاپ پنجم.
- ــــــــــــــ . (1386) شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (چاپ و نشر عروج)، چاپ یازدهم.
- ــــــــــــــ . (1359) شرح دعای سحر، ترجمة سید احمد فهری، تهران: نهضت زنان مسلمان.
- ــــــــــــــ . (1385) صحیفه امام، دوره 22 جلدی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (چاپ و نشر عروج) ، چاپ چهارم.
- ــــــــــــــ . (بیتا) کشف اسرار، قم: پیام اسلام.
- ــــــــــــــ . (1381) ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (چاپ و نشر عروج)، چاپ یازدهم.
- امین، احمد. (بیتا)زعماء الإصلاح فی العصر الحدیث، بیروت: دارالکتاب العربی.
- انیس ابراهیم، منتصر عبدالحلیم، الصوالحی عطیه، خلف الله احمد محمد. (1374) المعجم الوسیط، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم.
- بقایی، محمد. (1379) شرار زندگی، شرح اسرار خودی اقبال لاهوری، تهران: فردوس، چاپ اول.
- بیضاوى، عبدالله بن عمر. (1418 ق) أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق محمد عبد الرحمن المرعشى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ اول.
- ترمذی، محمد بن عیسى. (بیتا) سنن ترمذی، تحقیق احمد شاکر، محمد فؤاد عبدالباقی، إبراهیم عطوه، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- جوادیآملی، عبدالله. (1378) تفسیر موضوعى قرآن کریم(ج 13)، قم: اسراء.
- جوهری، اسماعیل بن حماد. (1407 ق) الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیه، 6 جلدی، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت: دارالعلم للملایین، الطبعه الرابعه.
- دهخدا، علی اکبر. (بیتا) لغتنامه دهخدا، 15 جلدی، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم.
- رازى، ابوالفتوح حسین بن على. (1408 ق) روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، تحقیق محمد جعفر یاحقى، محمد مهدى ناصح، مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.
- راغب، حسین بن محمد. (1418 ق) المفردات فی غریب القرآن، بیروت: دارالمعرفه، چاپ اول.
- زبیدی، سیدمحمد مرتضی بن محمد الحسینی. (2007 م) تاج العروس من جواهر القاموس ،40 جلدی، تحقیق عبدالمنعم خلیل ابراهیم و کریم سیدمحمد محمود، بیروت: دارالکتب العلمیه، الطبعة الاولی.
- سید قطب بن ابراهیم (بیتا) آینده در قلمرو اسلام، ترجمه آیتالله سیدعلی خامنهای، تهران: انتشارات عصر.
- ــــــــــــــ . (1412 ق) فی ظلال القرآن، قاهره: دارالشروق، چاپ هفدهم.
- ــــــــــــــ . (1350) ما چه میگوییم، ترجمه سیدهادی خسروشاهی، قم: دین و دانش، چاپ چهارم.
- سیوطى، جلال الدین، جلال الدین محلی. (1416 ق) تفسیر الجلالین، بیروت: مؤسسه النور للمطبوعات، چاپ اول.
- شاد، محمد پادشاه. (1892 م) فرهنگ آنندراج، لکهنو.
- شرفی، حسین. (1372) «ناهنجاریهای جهان اسلام از دید سیدجمال الدین اسدآبادی»، ویژه نامه حوزه، ش 60 ـ 59، آذر، دی، بهمن و اسفند .
- صادقى تهرانى، محمد. (1365) الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم: فرهنگ اسلامى، چاپ دوم.
- طالقانی، سیدمحمود. (بیتا) پرتوی از قرآن، تهران: شرکت سهامی انتشار.
- طباطبایی، سید محمدحسین. (1393 ق) المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسه الأعلمی، الطبعه الثانیه.
- طوسى، محمد بن حسن. (بیتا) التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملى، بیروت: دار احیاء التراث العربى.
- غزالی، محمد. (بیتا) اسلام و بلاهای نوین، ترجمة مصطفی زمانی، تهران: انتشارات فراهانی.
- فخر رازى، محمد بن عمر. (1420 ق) مفاتیح الغیب، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم.
- فراهیدی، أبو عبدالرحمن الخلیل بن أحمد. (1405 ق) کتاب العین (8 جلدی)، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم: دارالهجره، الطبعه الاولی.
- فضل الله، سید محمد حسین. (1419 ق)من وحى القرآن، بیروت: دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم.
- فیض کاشانی، محمد بن محسن. (1415 ق) الصافى، تحقیق حسین اعلمى، تهران: الصدر، چاپ دوم.
- قاسمى، محمد جمالالدین. (1418 ق) محاسن التأویل، تحقیق محمد باسل عیون السود، بیروت: دار الکتب العلمیه، چاپ اول.
- کلینی، محمد بن یعقوب. (1411ق) الکافی، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول.
- مدرسی، سید محمدتقی. (1419 ق) من هدى القرآن، تهران: دار محبى الحسین، چاپ اول.
- مصطفوی، حسن. (1369) التحقیق فیکلمات القرآن، تهران: وزارتفرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول.
- مطهری، مرتضی. (1378) مسأله حجاب، تهران: انتشارات صدرا.
- ــــــــــــــ . (بیتا) نهضتهای اسلامی در صد سالة اخیر، تهران: انتشارات صدرا.
- مغنیه، محمد جواد. (1424 ق) التفسیر الکاشف، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول.
- مودودی، سیدابوالأعلی. (1417 ق) تفهیم القرآن ،6 جلدی، ترجمه اصغر آفتاب، لاهور: دارالعروبة للدعوة الإسلامیة.
- میبدى، رشیدالدین. (1371) کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق علىاصغر حکمت، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم.
- نجفى خمینى، محمد جواد. (1398 ق) تفسیر آسان، تهران: انتشارات اسلامیه، چاپ اول.
- هامفری، (1386) خاطرات مستر همفر، ترجمه علی کاظمی، قم: نشر اخلاق، چاپ چهارم.
[1]. استادیار دانشگاه تهران e-mail: feghhizadeh48@yahoo.com
[2]. کارشناس ارشد علوم قرآن e-mail: ashrafyamin@gmail.com
این مقاله در تاریخ 28/7/1389 دریافت گردید و در تاریخ 18/8/1389 مورد تأیید قرار گرفت.
[3] . همچنین ر.ک.به: (صادقى تهرانى 1365 ج21: 300؛ سید قطب 1412 ج5: 2561؛ فضل الله 1419 ج17: 39؛ قاسمى 1418 ج7: 426؛ مغنیه 1424 ج5: 466؛ مودودی 1417 ج 3: 649).
[4] . همچنین ر.ک.به: (مدرسى 1419 ج 8: 424؛ نجفى 1398 ج14: 218؛ سید قطب: 1412 ج5: 2561؛ میبدى 1371 ج7: 29).
[5]. «وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (فرقان:30)
[6]. «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یفْقَهُونَ بِهَا...»
[7] . وی از اصطلاح «اسلام غربی» نام میبرد.