استادیار دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا، گروه علوم سیاسی.
چکیده
آیا در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی میتوان در ورای تضادها و کشمکشهای شدید فرهنگی ـ سیاسی به پیدایش نظم اخلاقی و توافق سیاسی پایدار امید داشت؟ این مقاله با تکیه بر الگوی تکثرگرای روندی نشان خواهد داد که پیش شرط برقراری توافقهای برتر و ارزشمندتر در سطح جامعه، باور و پایبندی همگان به اخلاق ارتباطی و اتکای کنش جمعی بر گونهای از هنجارهای رفتاری است که با شرکت در گفتگوهای عقلانی قابل حصول است. این نوع اخلاق جهان شمول که دارای ریشههای عمیقی در فرهنگ خردگرا و استدلال پذیر ایرانی ـ اسلامی است، افزون بر بهرهمندی از پیامدهای مثبتی چون ارائه سازوکار عملی برای حصول وفاق، تأکید بر برابری افراد در توانش ارتباطی، پایهگذاری جامعهای دربرگیرنده و نفی نقش نیروهای اجبارگر در ایجاد وفاق، میتواند دارای برخی پیامدهای منفی چون نفی اقتدار امور مقدس و ارائه طرحی غیرواقعی نیز ارزیابی شود. از این منظر، بازسازی و ارتقای اخلاق عملی نهادینه شده، فارغ از ضرورت و اهمیت آن، نیازمند اتخاذ شیوهای اندیشیده شده و صبورانه است؛ به گونهای که با حفظ مزایای بنیانهای اخلاقی کنونی جامعه ایرانی، چگونگی بازتولید و شکوفایی آن را جهت گام برداشتن در مسیری تکاملی محقق سازد.