یکی از پرسشهایی که بخصوص معمولاً افراد مختلف جامعه در برخورد با اهل علم و اهل دین مطرح میکنند دربارة این است که چرا در جامعة فعلی گرایش به سمت و سوی مذهب و آموزههای دینی در نسلهای جوان ضعیف شده است و چه میتوان کرد تا این ضعف اقبال به قوت تبدیل شود. در این مقاله ما ضمن تحلیل یکی از علتهای این امر که عبارت است: قلب ماهیت واقعی دین و تبدیل آرام آرام آن به یک مقولة مجعول توسط بشر غیرمعصوم، (که همان اهل بدعت باشند) سعی داریم در طول این مقاله با بررسی قرآنی، لغوی و اصطلاحی آن، دیدگاه سنت را هم مورد تحقیق قرار دهیم و به طور کلی بانیان بدعت و هادمان آن را شناخته و شیوة برخورد و مبارزه با آنان را در جهت خنثی کردن اهدافشان مورد بررسی قرار دهیم. هدف ما در این مجموعه (ضمن نهایت سعی در پیشگیری و خودداری از خودگویی) به طور عمده استناد به متون محکم دینی برای بیان مطالب خود میباشد. به امید آنکه مورد قبول حضرت دوست واقع شود و گرهای از گرههای ناگشودة جامعه را بگشاید.