نویسنده در این مقاله درصدد تبیین چرایی انقلاب خیزبودن جامعه ایران در مقایسه با سایر کشورهاست. وی عوامل دخیل در این خصوص را به عوامل منحصر به فرد و غیرمنحصر به فرد تقسیم کرده است. واکنش هویت فرهنگی قدرتمند ایران به حضور امپریالیسم، ثنویتگرایی ذهنی در ایران و نقش ویژه علمای شیعه در جامعه از جمله عوامل منحصر به فرد آن میباشد و عواملی چون تکیه حکام به قدرتها و درآمدهای خارجی و وضعیت خاص اقتصادی عوامل غیرمنحصر به فرد آن را تشکیل میدهد. نیکی کدی در مقاله دیگری با همین عنوان متغیر «تعدد شهری» (Multi-Urbanism) را نیز به عوامل مذکور اضافه میکند. به نظر او تعدد شهری قیامها و شورشهای ایران، سرکوب آنها را دشوار ساخته و باعث کثرت وقوع آنها شده است. خلاصه ماشینی: "حتی اگر همانگونه که برخی از این نویسندگان عنوان کردهاند کسی بر این عقیده باشد که تجار و روشنفکران علما را در جنبش تنباکو یا انقلاب مشروطه به فعالیت سیاسی کشیدهاند، به این معنا که کسانیکه بیش از آنها احساس تعهد میکردند ولی برای کسب مشروعیت تودهای به نام و نشان علما نیازمند بودند آنها را به صحنه آوردند، این نکته باز باقی خواهد بود که چنین امری در هیچ کشور سنی قابل تحقق نیست. (4) به هر حال این موضوع و سایر نیروهای اقتصادی در حدوث انقلاب اهمیت داشتند، ولی باید به این نکته مهم توجه داشت که نباید این عوامل را به مثابه عوامل کلیدی تلقی کرد و نباید تصور نمود که چنین عواملی در ایران بیش از سایر کشورهای خاورمیانه وجود داشته است. در دورههای قبل این موضوع در شکل دریافت وام از خارجیان و اعطای امتیاز به آنها (که همانند آن در خارج ایران نیز وجود داشت)، و همچنین واگذاری امر کنترل گمرکات و سایر نهادهای اقتصادی کلیدی به خارجیان ظاهر میشد و در زمان حکومت محمدرضا عدم وابستگی شاه به اقتصاد داخلی به افزایش درآمد نفت مرتبط میشد. با نگاهی به عناصر منحصر به فرد در میان عواملی که در حدوث انقلاب اسلامی مؤثر بودند و تا اینجا مورد بررسی واقع شد شاید بتوان گفت که اولا ایران در مقایسه با دیگر کشورهای پرجمعیت خاورمیانه رژیمی داشت که از استقلال اقتصادی بیشتری برخوردار بود و بیشتر از آن کشورها تحت تأثیر درآمدهای نفتی قرار داشت؛ چنین خصلتی توزیع درآمد، دیکتاتوری و برنامهریزی را در ایران متأثر میساخت."