با آن مفروض شما که برای تاریخنگاری یک پدیده باید آن پدیده پایان گرفته باشد، تاریخنگاری انقلاب را از چه زمانی باید شروع کنیم؟ معادیخواه: انقلاب اسلامی به عنوان فرایندی که از یک نقطهای شروع شده و مسیری را طی کرده و الان به نقطهای رسیده است تاریخ گذشتهای دارد که قابل نوشتن است، اما تکلیف سرگذشت کل این پدیده هنوز معلوم نیست. تاریخنگاری سیاسی ـ ایدئولوژیک آفاتی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که معتقدین به خودش را دچار غفلت میکند، البته شاید موقتا بتواند یک پتانسیل و ظرفیتی را برای برانگیختن برخی انگیزهها و نوعی بسیج بخشی از جامعه را ایجاد کند، ولی در میان مدت و در بلند مدت این ظرفیت از بین میرود و حتما باید جای خود را به برخوردهای مناسبتر و معقولتر با تاریخنگاری انقلاب بسپارد. چرا ما در تاریخنگاری به این مقدار از ضعف و رنجوری مبتلا هستیم؟ بر اساس منظرهای مختلف جامعهشناختی یا روانشناختی یا اقتصاد سیاسی و مسائل یا رهیافتهای دیگر میبینیم که همیشه مسکن یا غذایی به ما داده میشود تا سیری کاذب برای ما ایجاد میکند، (مثلا به ما گفته میشود ما دشمنان خارجی و استعمارگر داشتیم که در پرتو این استعمار بیرونی استبداد شکل میگرفت، اسلامی داشتیم که مهجور بود و یک روحانیت مبارز شجاعی که تجسم آن در وجود امام شکل گرفت، ایده انقلاب را پدید آورد، دکتر شریعتی هم باید در همین چهارچوب فهمیده شود.